
سلم لطفا بلایک و بوفالو مرسی💃😂🙂
متعجب سر تکون دادی که در بخش هیئت مدیره باز شد و پسر بلند قدی با تیشرت مشکی و شلوار جذب مشکی که رون های پر و عضله ایش رو خوب به نمایش می زاشت و کیف کوله ی مشکی رنگی که فقط یک بندش رو روی دوشش انداخته بود وارد سالن شد،آقای لی با دیدن ایشون تعظیمی کرد و گفت:خوش اومدین آقای جئون.اون پسر هم متقابلا تعظیمی کرد و تشکر کوتاهی کرد.بعد از گذاشتن کیفش رو سکو کنار آقای لی ایستاد.آقای لی رو به بچه ها گفت:ایشون مربی جدیدتون هستن،لطفا بهشون ادای احترام کنید.همه مرتب کنار هم ایستادید و تعظیمی به نشونه احترام کردید.بعد از رفتن آقای لی دستاش رو پشتش قفل کرد و گفت:+همون طور که آقای لی بهتون گفتن من مربی جدیدتون هستم و باید خودمو بهتون معرفی کنم جئون جانگ کوک و دوست دارم شما رو هم بشناسم پس خودتونو به ترتیب معرفی کنید دوستت که اول صف ایستاده بود خودشو معرفی کرد و تعظیمی کرد،به دنبال اون تو خودت رو معرفی کردی و تعظیم کردی و همینجور تا انتهای صف بچه ها این کارو کردن.سرش رو به نشونه تفهیم تکون داد و ازتون خواست تا پنج دیقه لباساتونو عوض کنید و سر تمرین برگردید.
وقتی وارد رختکن شدید یکی از بچه ها گفت:*دیدینش؟خدای من اون خیلی خوشتیپ و جوون و خوش قیافست،نمیدونم میتونم بهش درخواست بدم یا نه!اخمی کردی و گفتی:-ببینم تو باشگاهو به خاطر یاد گرفتن تکوانده میای یا آقای جئون؟چشم هاش رو تو کاسه چرخوند و گفت:*معلومه که اره،از این به بعد فقط برای جانگ کوک میام باشگاه.به نشونه تاسف سر تکون دادی که با صدای بلند جانگ کوک سریع کمربندتو بستی و با دوستت اینسوک به طرف محوطه رفتین(علامت ا/ت-،علامت جی کی+،علامت سولی همون دختره *،علامت اینسوک=)+خیلی خوب میخوام بدونم تو این مدت که با آقار چوی کار میکردین چی یاد گرفتین.یه داوطلب خوب میخوام برای مبارزه.همه ساکت سره جاشون ایستاده بودن و مظطرب به هم دیگه نگاه میکردن که جانگ کوک نفسش رو کلافه بیرون داد و گفت:+بجنبید.سولی که تا چند دقیقه پیش قربون صدقه ی جانگ کوک میرفت با لبخند داوطلب شد و جلو رفت،گارد گرفت و شروع به حمله کرد اما ضرباتش انقدر کند و ضعیف بودن که جانگ کوک حتی بدون تکون خوردن همه رو مهار میکرد،دست اخر فقط با یکی از دستاش مشتی زد که سولی عقب رفت و روی زمین افتاد
جی کی پوزخندی زد و گفت:+کار اموز خوبتون اینه؟!حتی بلد نیس ضربه بزنه،یکی دیگه.بعد از دو دیقه همه به تو نگاه کردن که با چشمای گرد شدت نگاهی بهشون انداختی،اینسوک تو رو به جلو هول داد و گفت:~برو،زود باش...تو از همه ما بهتر بلدی برو آب دهنت رو قورت دادی و دست هات رو مشت کردی و سعی کردی قدم های لرزونت رو روی زمین محکم کنی،به طرف جانگ کوک رفتی و رو به روش ایستادی،تعظیمی کردی و گارد گرفتی که سری تکون داد و گفت:+شروع کن.طبق چیزایی که آقای چوی بهت یاد داده بود عمل کردی،تو همیشه جزو برترین هاز باشگاهتون بودی و آقای چوی همیشه تحسینت می کرد.سریع و سنگین ضرباتت رو فرود می آوردی که جانگ کوک مجبور شد دفاع کنه و فرصت حمله نداشت اما دست اخر با گرفتن دستت لگدی به پات زد که سر خوردی و افتاده زمین.
لبخند محوی زد و گفت:+ببینم،آقای چوی توی کلاس ها بچه هارو از هم جدا میکنه و تعلیم میده؟شما هردوتون تو یه کلاسید ولی تو کجا و اون کجا.از جات بلند شدی و تعظیمی کردی،نگاهشو ازت گرفت و به بچه ها داد:+دوباره باید آموزش های مقدماتی رو پشت سر بزارید. با این حرف صدای پچ پچ بچه ها بلند شد که به تو اشاره کرد و گفت:+تو میتونی سطح بالاتری رو کار کنی.بعد با صدای بلند از بچه ها خواست که اب بخورن و سر تمرین برگردن.با سر تایید کردی که سولی با اخم نگاهت کرد و گفت:*خود شیرین کلاس،هم برای آقای چوی شکر ریختی هم جانگ کوک...میشه چیزایی که مال منن رو ندزدی؟جانگ کوک مال منه نمیزارم مثل آقای چوی جذب خودت کنیش.بعد پشتش رو کرد و به طرف دیگه ای رفت.شونه ای بالا انداختی و به طرف بطرف بطری ابت رفتی و اون رو برداشتی که چونگها(یکی از دوستات) بهت اشاره زد و
نظرت چیه ادامه بدم؟برو بریم چالش
بی تی اس یا خانوادت؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ادامه بده
کی پارت بعد رو میزاری؟
بعدییییییییییییی
بعدی
چرا اصکی رفتی
من این داستانو چند ماه پیش خوندم بعد میگی ادامه بدم یا ندم؟
دقیقا من قبلا خونده بودمش البته این اونموقع اکانتم نپریده بود
اصکی رفته
ارهههههه ادامه بدهههههه
عالی ادامه بده
باشه ♥️
عالی ادامه بده 🥰
مرسی باشه
ادامه بده🙃
یاشه
ار ادامه بده زود باش من بعدی رو میخوام
باشه