اینم از پارت ۴ نمیدونم کی منتشر بشه
تقریبا همون موقعی بود که باید میرفتیم کافه ....لباس پوشیدم یکمی زودتر راه افتادم....وارد کافه شدم ..دیدم ...اریک با آرکان دعوا میکنه ؟ چرا؟ نمیدونستم ...الینا هم وارد کافه شد ...دیدمش آروم بهش سلام کردم ...ازش پرسیدم چرا اون دوتا همش باهم دعوا میکنن؟الینا جواب داد...آرکان فقط به دنبال پوله و خوشگذرونی ...اریک هم دنباله زندگیشه ..کار میکنه ...اونا کوچیکتر که بودن ...باهم مثل داداش بودن اما مسئله سر یه دختر بود ....بخاطر اون دختر کل چیزا بهم ریخت ....(قیافه ی جسیکا🤨)
11 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
عالییییییییییییییییییی
بعدی رو گذاشتی؟
خیلی باحاله داستانت عالیه فقط زودتر دبیرستان عشق و تنفر رو بزار که دارم میمیرم از هیجان😀😊راستی هنوزم داستان منو میخونی
آره معلومه که میخونم دوستشون هم دارم گاها نظرهایی که میدم نمیاد ....ولی داستان زندگی عجیب من خیلی قشنگه...
خیلی ممنون منم عاشق داستانتم
عالییییی بعدی را زودتر بگذار
عاشقش شدم