
اینم از پارت دوم امیدوارم خوشتون بیاد💞
آنچه گذشت... مدیر من رو نشون داد و گفت شما جز گروه ۵ نفره نبود درسته؟ همه برگشتن و منو نگاه کردن... گفتم بله گفت شما عضو جدید گروه بی تی اس هستید.و رفت. خیلی تعجب کردم ولی
ولی نذاشتم کسی بفهمه بعد هم بقیه کسایی که قبول نشدن رفت و ثنا سارینا و گروهشون با راهنما رفتن یه راهنما ویژه هم اومد و منو راهنمایی کرد... وارد یه اتاق بزرگ و قشنگ شدم که ۸ تا میز داشت که رو هفتاش بی تی اس نشسته بودن و یکی که تازه بود برای من بود.راهنما منو تا اتاق راهنمایی کرد و رفت
(بچهها بی تی اس رو خلاصه میکنم مینویسم بتس) بتس.سلام منم سلام کردم که نامجون گفت خوش اومدی تشکر کردم و نامجون توضیحات لازم رو داد.و قرار شد با اعضا بریم پیش مدیر بیگ هیت تا برنامه اهنگ جدید رو بگه....
قرار شد یه اهنگ جدید بخونیم که صدای اصلیش من و تهیونگ باشیم. بعد مدیر به اعضا گفت که منم قراره باهاشون تو خوابگاه بمونم. خشک شدم😳 یعنی چییییی اینا از من انتظار دارن با هفت تا پسر تو یه خونه زندگی کنم؟! گفتم امکان نداره گفت ولی اعضا برای تمرین حتما باید تو یه خونه باشن و انقدر اسرار کرد که مجبور شدم قبول کنم.
رفتم خونه خودمون و قضیه رو به بچهها گفتم و وسایلمو جمع کردم که دیدم سارینا داره گریه میکنه😐 سارینا.چرا داری میری دلم برات تنگ میشههه😭😭😭 گفتم قرار نیست برم بمیرم که هرروز میام بهتون سر میزنم چرا اینجوری میکنین و قانع شد😐منم رفتم.اومدم تاکسی بگیرم چون ماشینم تو پارکینگ خوابگاه بتس بود که نامجون زنگ زد گفت آریانا صبر کن تهیونگ داره میاد دنبالت منم گفتم باشه. از زبان نامجون.اومدیم خونه دوست اریانا(ثنا) با ماشین اریانا بیرون بود وقتی قضیه رو فهمید ماشین رو اورد اینجا و بعد جین و جیمین ناهار درست کردن شوگا هم طبق معمول خواب بود کوک هم داشت فیلم نگاه میکرد ولی تهیونگ یه جا ساکت و بیکار نشسته بود.رفتم پیشش گفتم چی شده؟!
گفت یه حس خاصی نسبت به اریانا دارم گفتم فهمیدم فهمید میخوای بهش زنگ بزنم تو بری دنبالش؟ تهیونگ.واقعا🤩مرسی مونییی زنگ زدم به اریانا و اونم قبول کرد.تهیونگ سریع اماده شد و رفت. از زبان اریانا. تهیونگ اومد دنبال و سوار شدم گفت خوبی گفتم ممنون بعد تا خود خونه هیچی نگفتیم...
رسیدیم خونه که دیدم بچهها میز ناهار رو تزئین کردن خیلی خوش سلیقه بودن.ولی ناهار نبود جیمین و جیهوپ و کوک و مونی بهم سلام کردن جین هم با دهن پر اومد سلام کرد و شوگا هم تازه از خواب پاشده بود معلوم بود خیلی اروم سلام کرد و wc... تهیونگ هم اتاقمو نشونم داد و کمکم کرد وسایلامو جمع کنم. خیلی بچه خوبیه ازش خوشم میاد💜
اتاقم که مرتب شد اومدیم بیرون.. روکاناپه نشستم و با کوکی فیلم دیدم تهیونگ هم اومد بغلم نشست یهو بقیه هم اومدن فیلم تازه شروع شده بود که جین هم بدو بدو اومد. اخرای فیلم بود که دیدم بوی سوخت میاد گفتم بوی چیه؟! که جین داد زد گفت واااااااااااااای.....
امیدوارم خوشتون اومده باشه💜✨
تا پارت بعدی بای💜✨
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بزار دارم غش میکنم
عالی عالی عالی پارت بعدی رو سریع تر بزار ولی یه پیشنهاد بهت میدم 🤗
اینکه یکم گفتگو ها رو بیشتر کن بیشتر راوی داره حرف میزنه و راوی داره کارهاشون رو توضیح میده اگه گفتگو ها تهیونگ و اون دختره رو بقیه رو بیشتز کنی که دیکه عالی و فوق العاده میشه 😄😄❤❤
حتما ممنون عزیزم💜✨
عالیییییی
💜💜💜💜
آفرین قشنگ نوشته بودی منتظر پارت بعدی هستم
💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍
عاللللیییییییی پارت بعدو بزارررر❤❤❤❤❤
قشنگ بود
عالی بود ولب پارت 1 کو؟؟؟؟؟؟
پارت بعدی رو گذاشتی دیگه 🙃
نوشتم فقط باید منتشر شه💜
داستانت خیلی قشنگه.لطفا پارت بعد هم بزار