
پارت ۵ پارت ۴ هنوز منتشر نشده و چون چند روز بود نداشته بودم ۲ پارت پشت سر هم گذاشتم

(عکس پارت آردین هستش)دکتر گفت :یه خبر خوب دارم تبریک میگم آقای اگرست خانم دوپن چنگ یا بهتره بگم خانم اگرست باردارن و الان بهوش اومدن ولی خبر رو گفتم بهتره شو*هر*ش*ون بهشون بده🐱⭐امکان نداره ولی با این خبر دنیا رو سرم خراب شد ولی مرینت خودش تصمیم گرفته بود خواستم برم داخل اتاق که مامانم دستم رو گرفت🍓نمیخوام زود قضاوت کنم آدرین ولی خب ..شاید حق با پدرت باشه 🐱من نمیدونم و رفتم داخل اتاق🐞بهوش اومدم من کجام ؟ که در باز شد و آدرین با اخم و ناراحتی اومد داخل و وایساد بالا سرم 🐞س..سلام🐱سلام😤🐞چیزی شده؟ اعصبانی بنظر میای؟🐱قضیه چیه ؟🐞در مورد چی؟🐱چرا بهم نگفتی؟مگه بهم نگفتی همه چیو بهم میگی؟🐞من چیرو بهت نگفتم(فلش بک به دیروز)🐱تو ماشین که بودیم به مرینت گفتم🐱مرینت 🐞بله🐱باهام احساس راحتی میکنی؟🐞آره و راستش ..خب ... از این به بعد میخوام همه چیو بهت بگم چون خیلی ...خیلی ...🐱خیلی چی؟🐞خیلی و بعد سرم و انداختم پایین و آروم گفتم مهربونی🐱ممنون ☺️(پایان فلش بک)🐱چرا چیز به این مهمی رو بهم نگفتی چرااا(چرا رو داد زد)راست میگی چرا باید به من بگی مگه من کی هستم که بهم بگی و میره بیرون🐞آدرین صبر کن پاشدم و رفتم بیرون جلوی در بودم که خانم اگرست رو دیدم که رو صندلی نشسته و داره به آدرین که داره میره نگاه میکنه 🍓سلام دخترم خوبی؟🐞ممنون دویدم سمت آدرین ولی تا خواستم بهش برسم حالم بهم خورد و خواستم برم سمت دستشویی که سرم گیج رفت میخواستم بیفتم که افتادم تو بغل کسی خیلی دوست داشتم بغل آدرین باشه 🥲 از زبان آدرین: از اتاق زدم بیرون خودم یکم دلخور شدم از اینکه سر مرینت داد زدم ولی اون چرا ازم مخفی کرد؟ جلوی در صدای مرینت رو شنیدم که میگفت وایسم ولی من رفتم که یهو صداش رو نشنیدم برگشتم سمتش ببینم چیشد که دیدم داره میفته با دو رفتم سمتشو نذاشتم بیفته (عکس اسلاید فقط مرینت رو با چشمای بسته تصور کنید)از زبان
از زبان مرینت:هر لحظه انتظار داشتم بیفتم زمین ولی افتادم بغل کسی خیلی دوست داشتم تو بغل آدرین بیفتم چشام رو باز کردم دیدم افتادم تو بغل آدرین هورا😍🐱خوبی؟🐞 آره حالم بد..بعد منو کامل بغل کرد و برد به سمت دستشویی گفتم 🐞 ممنونم نمیدونم اگه نبودی باید چیکار میکردم❤️🐱قابل نداره میخوای برای تو بشم ؟🐞چی؟🐱میگم چیزی میخوای برای تو بیارم؟🐞نه ممنون فقط بذارم زمین تا برم دستشویی حالم... دیگه نتونستم چیزی بگم چون 🤢🐱بدو رفتم سمت دستشویی و خودتون میدونین دیگه از زبان آدرین:مرینت چرا حالش بد شد؟حالش خوبه؟ یادم اومد اون بارداره😔😤آخه از کی مرینت اومد بیرون رفتم سمتش و گفتم 🐱حالت خوبه 🐞 آره ولی نمیدونم چرا اینطوری میشم حالت تهوع دارم و سر گیجه شدید باشه بیا بریم از زبان مرینت:خواستم راه برم که سرم گیج رفتم و نتوستم آدرین که دید نمیتونم اومد و دستم رو گرفت و با هم رفتیم سمت در خروجی 🐞آدرین باید باهات حرف بزنم 🐱باشه بذار برم مامانم رو صدا کنم بیاد 🐞خصوصی هست🐱برم به مامانم بگم بعد اونو برسونیم بعد بگو باشه؟🐞باشه🐱⭐شاید مرینت میخواد در مورد اون موضوع بهم بگه رفتم سمت مادرم و گفتم🐱مامان پاشو بریم🍓مرینت کو ؟🐱جلو دره بیا بریم داشتم میرفتم که با حرف مامانم سر جام میخکوب شدم 🍓فهمیدی بچش از کی هست؟🐱آ..آره🍓چه خوب از کی؟ 🐱از 💡از من 🍓چییییییییی شوخیت گرفته؟🐱نه🍓ولی تو هیچ شب از خونه بیرون نرفتی جز امشب که فقط یه بار بود🐱خب مگه باید حتما شب باشه؟
🍓آدرین کار خیلی بدی کردی واسه شما خیلی زود بود هنوز خانواده هاتون نمیدونستن من موندم مرینت چطور قبول کرده ؟نکنه به غیر از تو با ..🐱مامانننن مرینت همچین دختری نیست درضم مرینت نمیدونه که شما میدونین پس چیزی پیشش نگین تا خودش بهتون نگفته باشه؟🍓خب بریم 🐱مامانننننن🍓باشه بابا. بیا مرینت نباید زیاد خسته بشه 🐱 باشه بریم از زبان مرینت:تو ماشین نه خانم اگرست نه آدرین هیچی نمیگفتن که من سکوت رو شکستم🐞خانم اگرست منو از کجا پیدا کردین؟🍓عزیزم راحت باش یا امیلی صدام کن یا مامان 🐞⭐حرف خانم امیلی رو از مامان متوجه نشدم 🐱⭐مامان داشت گند میزد که یه چشم غره ای بهش رفتم که موضوع رو گرفت ولی چیزی نگفت🐞ببخشید من متوجه منظورتون نشدم 🍓از مامان؟🐞بله😅🍓منظورم این بود شاید در آینده تو عر..🐱منظور مامانم این بود که جای دختر نداشتش هستی همین 🐞آدرین کاری بدی کردی مامانت داشت حرف میزد (موقعیت ماشین امیلی و آدرین جلو و مرینت پشت آدرین راننده)🍓شنیدی یاد بگیر 🐱باشه حالا مامان رسیدیم 🍓مگه اول مرینت رو نباید میرسوندی؟🐱نه اول شما بعد مرینت 🍓آها گرفتم 😉😉🐞نه نه همچین چیزی نیست 🍓باشه خداحافظ مرینت بیا جای من پشت حوصله ات سر میره🐞ممنون و سوار شدم 🐱خب میخواستی چیزی بگی ؟(میدونین دستم داره میشکنه؟😐)
🐞آره خب راستش تو ..... بیمارستان..... چرا...(چون میترسه یهو بگه آدرین از کوره در بره پس بریده بریده میگه)🐱 فهمیدم، چرا ازم مخفی کردی؟🐞 چیرو؟🐱اینکه با کسی رابطه داری🐞من با هیچ کس ر*ل نزدم🐱ر*ل نه اون یکی 🐞کدوم؟، آدرین حرف های بابات به روی تو هم اثر کرد؟واقعا متاسفم برات نگه دار ، نگه دار با تو ام میگم نگه دار(ماشین رو میگه نگه داره تا پیاده شه) با تو اممممم🐱ساکت (بلند گفت)🐞تو به من میگی از اونام؟😭(گریه اش گرفته )واقعا تو منو اونطوری تصور کردی من اونطوریم؟واقعا برات متاسفم هق نگه دار با دستم زدن به بازوش با تو ام میگم نگه دار🐱⭐دیدم مرینت خیلی از حرفم ناراحت شد آروم زد از بازوم و گفت که نگه دارم منم زدم کنار ولی درا رو قفل کردم تا پیاده نشه🐞نگه دار 😭😭😭😭گریم شدت گرفت آخه از آدرین انتظار نداشتم که بهم شک کنه 😭😭😭😭😭(منم کم کم داره گریم میگیره آخه من همیشه خودم رو جای کاراکتر ناراحت میزارم نمیدونم دردم چیه 😐)🐱محکم مرینت رو بغل کردم 🐞😭داشتم گریه میکردم که آدرین منو بغل کرد تو آغوشش یه احساسی داشتم که انگار هیجا نبود چند دقیقه موندیم که احساس بهتری کردم که گوشیم زنگ خورد نگاه کردم مامانم بود 🐞الو؟&مرینت کجایی؟از دیروز نیستی ؟گوشیت هم که خاموشه نمیگی نگرانت میشیم؟جریان پسر چیه که آردین رو دیوونه کرده..🐞مامان نفس بگیر آردین از اول دیوونه بود نیازی نیست من دیوونه اش کنم 🐞⭐آدرین که دید اسم آردین رو آوردم گفت بزنم رو بلندگو&مرینت تو نامزد کردی 🐞مامان من بهت راستش رو میگم ولی قول بده به کسی نگی مخصوصا آردین باشه؟&با..باشه تو فقط بگو 🐞من نامزد ندارم ولی به خاطر آردین اونطوری گفتم که دست از سرم برداره &آخه آردین میگه تو رو با اون پسره دیده 🐞نه مامان سوتفاهم پیش اومده فقط به کسی چیزی نگو بهت توضیح میدم&مرینت متاسفم، نهههههه🐞مامان صدات چرا از دور میاد الو&بوق بوق 🐞الو الو مامان مامانننننن آدرین 🥺من استرس دارم برو سمت خونه 🐱هیس باشه تو فقط اون چشای دریایت رو طوفانی نکن قربونت برم گریه نکن دلم تیکه پاره میشه 🐞باشه برو اونطوری نکن، صبر کن داری با سرعت چند میری 🐱 ۱۸۰ الان ۲۰۰🐞آدرین آروم آروم ادرینننننننننن جیغغغغغ 🐱هیسسس 🐞آروم چشمم رو باز کردم تصادف نکردیم؟🐱معلومه که نه 🐞اوف. پس کی میرسیم🐱رسیدی.. خواستم ادامه حرفم رو بزنم که
دیدم مرینت خیلی وقتی رفته 😐 پیاده شدم و پشت سرش رفتم 🐞راستش آدرین بهتره تو داخل نشی 🐱ولی اگه اون کاریت کنه؟(آردین رو میگه )🐞نه آدرین مامان و بابام وعمه ام اینا هستن نمیتونه کاری کنه 🐱باشه ولی یه شرطی داره 🐞چه شرطی ؟🐱باید با تلفنت بهم زنگ بزنی و اگه چیزی شد بگو آدرین تا من بیام🐞باشه رفتم سمت آدرین 🐞ممنون 🐱خم شدم و لپ مرینت رو بو*سی*دم از خجالت زد رنگ گوجه 🔴 من خودم هم دستم رو بردم پشت گردنم 😅🐞زنگ زدم بردار برداشت و رفتم داخل 🐱استرس داشتم اگه اتفاقی بیفته ؟هی خدا خودت کمکمون کن از زبان مرینت:رفتم زنگ رو زدم که در باز شد رفتم داخل آردین و مامان و بابا و عمه ام بودن (مامان مری&بابای مری#عمه اش آنیا+)#دخترم کل شب رو کجا بودی 👤کجا بودی(داد زد )🐞باباجون خونه دوستم بودم و درضم به یه پسر عمه ساده ربط نداره که من کجا میرم و میام👤خونه دوستت یا نامزدت؟🐞دوستم 👤ما رو خ*ر فرض نکن 🐞اولا میتونی خودت رو اون طوری صدا کنی ولی نه مامان و بابا و عمه ی گلم من هیچ کدوم اون نیستن میخواستم برم سمت اتاقم #مرینت راستش رو بگو تو نامزد داری؟🐞 آره 👤دروغ نگو حرف های مادرت نقشه من بود همش رو شنیدیم 🐞نه خیر من فقط نتوستم به مامانم بگم👤دروغ گو اصلا هم اونطوری نیست تو نامزد نداری فقط برای دک کردن من اینا رو میگی که یهو با این حرف آردین
آنچه خواهید دید: به اجازه کی میای اینجا ...........به تو ربطی نداره ........دوستش دارم.............نامزد کردیم ............ببخشید .............دیگه این حرف رو نزن......صبر کن چیییییی ...... وای خیلی خوشحالم هورااااااااااا
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من عاشق داستانتم
سلام تستت عالی دنبالت کردم از پارت ۱ تا همین پارت لایک کردم راستی دختر شب خواهرمه کلا از تستچی اومده بیرون اگه میخای انفالوش کن
بامن دوست میشی خب راستش من دخترم
ببخشید اما دوست ندارم کسی اسمم و بدونه اما اگه دوست میشی خیلی خوش حال میشم اگه تستمو بخونی میفهمی همه دوستامو از دست دادم
حتماااا❤️❤️❤️