10 اسلاید چند گزینه ای توسط: Farzane انتشار: 4 سال پیش 169 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بچه ها این تستم ترسناک و عاشقانس
داخل روز هالووین با دوستام رفته بودیم جنگل داشت بارون میومد یه دسته دختر شجاع رفتیم داخل جنگل تاریک افراد بومی اون محله بهمون گفته بودن که رفتن به اونجا یعنی رفتن به دنیای آخرت بخاطر اینکه معتقد بودن اونجا سلطنت تاریکی برقراره و اونها روح انسان رو در قلمرو خودشون نمیپذیرن
چندساعت قبل:امروز روز فارغالتحصیلی من و دوستام بود امروز مدرک پزشکی مون رو گرفته بودیم من به عنوان شاگرد نمونه چندتا جایزه گرفته بودم.نیلی:هی خرس قطبی بلندشو.من:بابا صب کن دو دقیقه که چیزی نمیشه.مارگو:بفرما روز فارغالتحصیلی شاگرد زرنگمونه حال و وضعش اینه چه بسا بقیه.کاترین:بچه ها آرایشم خوبه؟دیانا:اره کاترین خیلی خوبی.لوسی:بچه ها به نظرتون این خانمی که خوابیده نیاز به یک شوک عصبی نداره؟نیلی:اوه بله البته.
اومده بودن از یخچال چندتا یخ در آوردن و مالیدن به صورتم منم به جای اینکه دومتر بپرم بالا گفتم:وای چقد خوبه. و به آرومی بلند میشم و میبینم که زیاد وقت ندارم سریع موهامو شونه میکنم و لباس های که کاترین طراحی کرده بود رو میپوشیم و با اتوبوس میریم.ما چندتا دختر بودیم که از راهنمایی باهم دوست بودیم اولش با منو کاترین شروع شد و بعد همدیگه رو پیدا کردیم.ما در یک دانشگاه معروف و بزرگ در رشته های مختلف درس میخونیم. ما برای امروز خیلی تلاش کردیم مثلا کاترین برای اینکه طراح لباس بشه اونقدر طراحی میکرد که تا صبح بیدار میموند و زیر چشاش مثل چاه عمیق سیاه بود و نیلی اونقدر نوشت که دستاش کبود شد.دیانا اونقدر به کیسه بوکس ضربه زد که آخر هم خودش هم کیسه بوکس شل و پل شدن.مارگو اونقدر طرح داد که آخرش تمام چیزامونو گم کردیم آخه طراح ساختمونه😅😂.لوسی هم اونقدر همه مونو آرایش کرد که کمرش شکست و ماهم قیافمونو یادمون رفت🤣.منم که یه مدت معیوب شدم درس های پزشکی خیلی سنگینن اما من با عشق دل به درس دادم.
پنج چیز برای من در زندگی مهم بود: تلاش ، عقل و فهم انسان ، تجربیات،جون انسان و احترام.شعار من: به همه حرمت بده اما به کسی اعتماد تو نده.
جشن فارغالتحصیلیم بهترین روز عمرم بود تا اینکه دیانا پرید رو کمرم و نصفش کرد.من داد زدم: دیانا خدا یه عقلی بهت بده کمرم رو برباد دادی دختر.دیانا:باشه بابا ابرومونو رفت.من:ابرومون؟نه عزیزم من شاگرد تاپ دانشگام ابروی تو رفت.دیانا:ما.من:تو.اینقد که تکرار کردیم قاطی کردیم و همزمان گفتیم:توما.و خندیدیم😌.گفت:یادش بخیر اون قدیما که بچه بودیم.نیلی:اره والا.کاتربن:اما از فردا ما میریم سرکار.گفتم:ما نه من شما باید برین دنبال کار.کاترین:باشه تو خوبی آناناس.من:هی امروز همه رفتیم داخل فاز بچگی ها.مارگو :بچه ها نظرتون چیه همین الان جشنو بپچونیم و بریم بچه بازی؟لوسی:تازه امروز روز هالووینه😏. همه بهم زیر چشمی نگاه کردیم، من: guys let's go.قرار گذاشتین بریم جنگل تاریک.میگفتن که اونجا جهنمه برای آدم های سیاه دل یا دنیای آخرت. آدم های فضول
اونجا به بردگی گرفته میشن.من:بچه ها نظرتون چیه بریم از مردم این محله بپرسیم ببینیم جریانش چیه؟اینطوری بیشتر حال میده 🤭.همه تایید کردن.رفتیم از یک خانم مسن پرسیدیم اونم شروع کرد:
تمام کسانیکه روح سیاه دارن و میخوان بخشیده بشن میرن اونجا که بخشیده بشن. اونجا توسط شاهزادگان سیاه تسخیر شده.شاهزاده اول الکس سد دفاعی اونها هیچ کس جرئت نمیکنه به اون نگاهم کنه.شاهزاده دوم استفان اون خوش قیافه ترینشونه شاید در نگاه اول همه رو گول بزنه اما اون به عنوان خبیث ترین هم هست.شاهزاده سوم ایهان پادشاه ماه اون هرکسی که در دلش دودلی داشته باشه اسیر خودش میکنه (یعنی عاشق خودش) و جذابیت اون از ماه هم فراتره فقط کافیه ایمانت کم بیاره که کارت تمومه.شاهزاده چهارم ویکتور اون با عقل و هوش خودش یک طرح هایی ارائه میده که طرف مقابلش داخل چاله سیاه میوفته.شاهزاده پنجم آلبرت اون شجاع ترین و قویترین مرده.و اما تمام صفات ترسناک این شاهزاده ها در یکیشون جمع شده اریک رییس برادران و پادشاه اونجا. هم زیبا هم به همون اندازه خطرناک،قوی و دلاور،باهوش و جذاب.گفتم:خب بچه ها آماده اید؟ برای تقسیم وظایف.
اون خانم گفت:مراقب خودتون باشید لطفاً اونجا ها نرید.دوران شکاره اگر گیرتون بیارن اسیر میشید هیچ میدونید اگر اریک بفهمه چه بلایی سرتون میاد؟.من:نگران نباشید اینکار محض فانه همین☺️.گفت:اگر میخواهید برید چندتا نصیحت رو گوش کنید:۱:اگر زندانی شدید لطفاً به شاهزاده ها کمک کنید اونها واقعا در تاریکی گیر کردن.ما:چیی؟گفت:شاید فک کنید اونها بد هستن اما اینطور نیست اونها بخاطر اشتباه والدینشون اینجان،حاضرین بهشون کمک کنید.ماهم که خنگ و منگ قبول کردیم.گفت:۲:قاطعانه رفتار کنید.۳:کسی که اونجا میره باید یک وظیفه داشته باشه.وظیفه شما خدمته شما به عنوان خدمتگزار میرید اگه هم کسی بهتون گفت:از عشق تو بیمار شدم و تب عشق کردم همش کذب محضه گرفتین؟ما:اره اره خیلی باحاله.لوسی:من خیلی میترسم.خانم مسن:میتونین یا نه؟🤨.ما به لوسی:لوسی میتونی یانه؟توروخدا.لوسی:اگه باهم باشیم من پایم.یوهووو.خانم مسن:حالا میریم سراغ بخشاتون:مادربزرگ من نگهبان بین اون دنیا بوده اون بخش هارو حک میکرده، رشته هاتون چیه؟همه مون رشته هامون گفتیم.اونم بهمون گردنبند داد لامصب مال کاترین خیلی قشنگ بود.
من:بچه ها هرشاهزاده برای یکی خب قرعه کشی میکنیم.دو کاغذ اول: دیانا و آیهان.دیانا:توچنگمه.دوکاغذ دوم:مارگو و ویکتور.مارگو:یه قلعه ای براش بسازم با یه من سیمان.دوکاغذ سوم:نیلی و الکس.نیلی:اوه اوه چه پسری.دو کاغذ چهارم:کاترین و استفان.کاترین:یه لباسی براش طراحی کنم اورانگوتان ازش فرار کنه😉.من و لوسی نفس تو سینه مون حبس شده بود.وای خدا کی قرار بود بره با اریک.همدیگه رو بغل کردیم.دیانا:و زوج پنجم:اهم اهم چیی؟اریک و نمیگم.من:ز.ه.ر م.ار تو که نمیخوای اون روی م.ن.ح.و.س.مو ببینی؟دیانا:باشه باشه غ.ل.ط.کردم گلوریا.😱😱😱😱.من:عزیزم دوره های روانشناسیم جلسه ای چقدرن.نیلی:وای چه باحال.(کجاش باحال بود حالا باید برم ب.م.ی.ر.م)من:اره یوهووو.
داخل جنگل تاریک شدیم واقعا تاریک و سرد بود. داشت بارون میومد اولش نم نم بود اما بعد تبدیل به یک طوفان وحشتناک شد به یک کوه رسیدیم که همش برف بود🏔️ و ازش یک رود انشعاب میگرفت موبایل هامون از کار افتاد.خیلی عجیب بود اما داخل رود گرداب ایجاد شد و شیش نفر از اون اومدن بیرون.معلوم نبود روزه یا شب هوا صافه یا طوفانی.فقط هفت نفر شنل پوش رو به رو مون بودن.سرمون گیج رفت و افتادیم رو زمین.
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
داستانت خیلی قشنگه من نویسنده داستان اولین عشق یه فرشتم خوشم اومد
منم از داستانت خوشم اومد 😄
مرسی
عالیه وای اگه گزینه صحیح و غلط بزاری بهتره
وای خدا دیانا اسم منه
آی جان عزیزم دیانا خانم
سلام بچه ها قسمت دوم هم اومد ولی نمیدونم چرا نمیره تو صفحه اصلی😭😭😭
عالییییییییی بود خیلی هیجان انگیز فقط به نظرم اگه اینا دور تر می فهمیدن شاهزاده ها گیر افتادن بهتر می ش
گلم من واسه اینا برنا مه ها دارن چه عشقی بشه 😈 و اینکه اینا همش مقدمه اس تو اوج داستان هنوز نرفتیم😏
خیلی خیلی باحال به نظر میاد 😋💛
پارت بعدی رو سریع بزار 😉💛💛💛
مژدگونی مژدگونی همین فردا قسمت دو میاد💃💃
عالی بود💗💗💗💗
بیشتر بهش هیجان بدی جالب تر میشه
داستانت رو دوست داشتم حتما ادامه بده
خیلی ممنونتم😘😘😘😘😘