من و بی تی اس ۲

خلاصه داستان قبلی : شما با مدرسه به کره اومدین و تهیونگ رو دیدن و امروز صبح قراره برین بیگ هیت

معلم : خب زود تند سریع برین اماده شید و خودتون رو اماده کنید . من 😣😑: میشه من نیام ؟ اخه... معلم : یعنی چی ؟! نخیر باید بیای اخه هم نداره اونجا یه کافه ی دنج میدا کن و فیلم ادیت کن و البته با ایشین ! من( درون خودتون ) : نههههههههه! اخه من چرا اینقدر معروفم ؟ چراااا!؟ چرا من ارمیم؟.ایشین : صداتون می کنه و میگه میای حاضر شی یا خودم حاضرت کنم؟ من : باشه بابا!😑😡

سبک لباست رو عوض می کنی یه شلوار جین تنگ می پوشی و به خودت می گی چقدر چاقی بعد لباست رو عوض می کنی و یه ماسک میزنی و به ایشین میگی هیچی راجب بی تی اس و بلک پینک نگو و نپرس ایشین : بلک پینک دیگه کدوم خریه ؟ بعدش من که از بی تی اس خوشم نمیاد برای چی باید راجبش حرف بزنم ؟ اصلا تو خودت از صبح تا شب داری راجبش حرف میزنی و میری رو مخ من ، من از خدام که یه کلمه راجبشون حرف نزنم و نشنوم من : خیله خوب خیله خوب حالا نمی خواد مخم رو به رخم بکشونی ولی حواست باشه

وقتی می رسین بیگ هیت می بینین خیلی شلوغ نیست رو خدارو شکر می کنی ولی بازم استرس داری که کسی تو رو بشناسه چون خیلییی خجالتی هستی برای همین خودت رو جمع و جور می کنی حواست رو جمع می کنی تا کسی تو رو نبینه و نخواد که بری تو ساختمون و همه دورت جمع شن و ..... البته که مطمعنا نمی خوان بری تو چون همچین کس خواصی نیستی و ....

وقتی اقای ......(نقطه ها اسمن) شما رو به یه کافه ی نسبتا شلوغ می بره ( دوستان من نمی دونم غلط دیکته ای دارم یا نه ولی اگه دارم در نظر نگیرین لطفا 😂)میگی : خانم.... میشه من و ایشین بریم یه کافه ی دنج ؟ خانم..... : اره هر جا راحتین برین ولی اگر پیام دادیم یا زنگ زدیم خودتون رو به مردن نزنین ! من و ایشین : چشم 😅

یه کافه میرین که حتی یه نفر هم توش نیست . تو یه کاپوچینو و ایشین هم یه میلک شیک سفارش میده. تو میری جایی که پشتت به دیواره بعد لبتابت رو در میاری شروع می کنی ادیت کردن فیلم رقص اهنگ havana از camila cabello که با هانا رفته بودی . خیلی باحال قشنگ بود . انقدر تو خودت بودی که نفهمیدی در کافه باز شد و چند نفر اومدن تو .دوستت هم که بی خیال اهنگ گوش میداد.یهو گوشیت زنگ خورد ( زنگ ساعت کوک کردن)یادت افتاد باید قطره ی چشمت رو بریزی . سرت رو که اوردی بالا....

بی تی اس رو می بینی که جیمین بهت زل زده . می ترسی و سرت رو میاری پایین ولی زیر چشمی می بینی که جیمین یه چیزایی به شوگا و هوسوک و نامجون گفت خشکت میزنه پا میشی میری بیرون جایی که پسرای گلمون نبیننت . می بینی که جیمین یکم ناراحت شده بعد سرت رو می کوبونی تو دیوار ( جوری که خیلی دردت میگیره)و میگی : اخه تو کدوم خری هستی ؟ اخه به تو میگن ارمی ؟اخه بد بخت تو یه مدت ارزوی همچین چیزی رو داشتی! چطور گذاشتی 😠😢😭

به خودت میای و میری تو کافه ایشین هم که نفهمیده بود تو رفتی وقتی اومدی گفت : اِ ! کجا رفتی ؟! اهان کارت داشتم اِ چی بود ؟ اهان اهان اون اهنگی که گذاشته بودی دیروز از چارلی پث ، اهنگش we dont talk anymore بود دیگه اره ؟( خیلی بلند داشت حرف میزد چون اهنگ داشت گوش میداد و صدای خودش رو کم داشت می دونین که چی میگم؟) اون کسی که ریمیکسش رو خونده بود ( جونگ کوک رو میگه)خیلی خوب می خوند گفتی یکی از افراد بی ت.... قبل از اینکه حرفش رو تموم کنه میگی: اره همون بود الان نمی تونم راجبش صحبت کنم بعد . بعد میگی میشه یه لحظه بیای؟

دوستان این قسمتش فکر کنم یکم چرت بود ولی سعی می کنم جذاب ترش کنم خیلیی خیلیی ببخشید

باییییی