
{ علامت جی * علامت جونگوون ^ } * بشین ^ نمیتونم * چرا ؟ ^ خب فوبیا دارم * به چی به ماشین ^ آره * بد از تصادف خانوادت ^ بله * باید بشینی اگه همون بار اول به ترست غلبه کنی ترس شاخ و شونه نمیکشه و بدتر نمیشه ^ هیونگ شما واقعا آشپز ین عین نویسنده ها حرف میزنید * من کتاب زیاد میخونم حالا هم بشین ^ نه ممنون من پیاده میرم * از اینجا تا هتل خیلی راهه ^ میدونم عادت دارم همیشه پیاده میرم و برمیگردم * واقعا یعنی تو هر روز این همه راه میری و میای ^ بله مشکلی نیست شما برید توی هتل میبینمتون * نه ^ بله ؟ * حالا که تو با ماشین نمیای منم با ماشین نمیرم بیا یکم پیاده روی کنیم واسه سلامتی هم خوبه ^ نه من ... * عادت داری رو حرف بزرگترت و رئیست حرف بزنی نه ^ نه ببخشید * خب پس بریم . جی از پارکینگ خونه اش بیرون رفت و جونگوون بدون هیچ حرفی پشت سرش
نصف راه و که رفتن جی خسته شده بود پاهاش درد میکرد و نفس نفس میزد * ببخشید دیکه ما مثل شما عادت نداریم به پیاده روی بدنم هنگ کرده ^ نه نه الان براتون یه تاکسی میگیرم * نمیخوام یکم استراحت میکنیم بد ادامه میدیدم خوشبحالت این همه راه اومدیم حتی نفس نفس هم نمیزنی من از کت و کول افتادم ^ خب من تکواندوکار بودم واسه همین بدنم به ورزش و پیاده روی عادت داره * آفرین خوشم اومد ^ از چی ؟ * هیچی بیا بریم . بعد از پیاده روی سخت و طاقت فرسا { البته فقط برای جی طاقت فرسا بود } رسیدن به هتل
جونگوون رفت توالت هارو تمیز کنه و جی هم رفت آشپزخونه جونگوون که کارش تقریبا تموم شد بود سنگینی نگاهی رو پشت سرش حس کرد وقتی برگشت همون پسره همون پسری که توی فریز هولش داده بود . ^ ببخشید مشکلی پیش اومده . + نه واشه اومدن توی دستشویی باید از شما اجازه بگیریم .^ نه معذرت میخوام قصد بی احترامی نداشتم + چیکار کنم الان عذرخواهی تو به چه دردم میخوره ^ من نمیدونم ولی چیزی شده من کاری کردم + آره اینجاهارو خوب نشستی ^ چی... جونگوون میخواست ادامه حرفشو بزنه که یه مشت آشغال رو سرش خالی شد + ببین هم خودت کثیفی هم اینجا ^ جونگوون که گریه اش گرفته بود چیزی نگفت + نگاش کن چقدرم که لوسی همش گریه میکنی . جونگوون سعی کرد خودشو قوی نشون بده ^ معذرت میخوام ولی چرا اینطوری رفتار میکنید + چطوری ؟ ^ همش با من لج میکنید مگه من باهاتون چیکار کردم + هیچی بزگترین گناه تو آینه که اومدی اینجا اصلا نمیدونم رئیس چرا تورو استخدام کرده ^ چ ...چی + چی نداره همین که شنیدی . اون پسره راهشو کشید و رفت جونگوون که دیگه کامل داشت گریه میکرد دستشو روی صورتش کشید سر تا پاش مر از آشغال بود از تفاله چایی بگیر تا چربی گوشت و هزار جور کثافت دیگه جونگوون دوباره از اول دستشویی رو شست و بعدش که خودشو تمیز کرد رفت سمت پشت بوم اونجا هیچوقت هیچکس نمیومد واسه همین رفت اونجا با اینکه خودشو تمیز کرده بود ولی بوی بدی میداد جی و دید که داشت میومد سمتش { نگران نباشید در آینده این پسره رو یه جوری میشونم سر جاش که اینقدر پسر منو اذیت نکنه کباصت عبضی پسر منو اذیت میکنی هان اشک بچه ی منو در میاری انجین ها لشکر کشی کنید بریم بگیریم بزنیمش بکشیم تیکه تیکه اش کنیم بی....ش...عور.. 😡😡}
* سلام وای چه بوی چیزی میدی ^ بوی بد منظورته * نه منظورم این نبود ^ اشکالی نداره واقعا بوی بد میدم دیگه * چرا این بو رو میدی ^ هیونگ . جونگوون که دوباره گریه میکرد رفت تو بغل جی * چیشده جونگوون آروم باش توضیح بده چیشده ^ اون پسره همش منو اذیت میکنه * کدوم پسره ^ همون پسره که شبیه خارجی هاست اون روز اون توی فریزر منو هول داد امروزم وقتی دستشویی رو شستم اومد و کلی آشغال رو خالی کرد * جکسون ؟ ^ اسمشو نمیدونم * احتمالا جکسون میگی اون خارجی عه و منم همش اذیت میکنه اون با تازه واردا کنار نمیاد ^ هیونگ چیکار کنم * هیچی یه جوری رفتار کن انگار اصلا وجود نداره ^ چطوری * بهش اهمیت نده و نزار ناراحتت کنه الانم گریه نکن کار تموم شده بیا بریم بستنی بخوریم ^ باشه
بعد از کار هردو رفتن به یه بستنی فروشی و جی دوتا بستنی قیفی سفارش داد * بیا ^ ممنون . جونگوون با اشتهای زیادی بستنی شو میخورد * بستنی دوست داری ^ خیلی . جی از قیافه جونگوون خنده اش گرقته بود ^ چیشده هیونگ ؟ * صورتت ^ صورتم چی ؟ * بستنی دور لبته وای خیلی کیوت شدی . جونگوون سرخ شد و خجالت کشید . * بزار پاکش کنم . جی ل..ب..ش..و آورد جلو و بستنی دور دهن جونگوون مکید * حالا بهتر شد . جونگوون ار رفتار جی شوکه شده بود همونجا خشکش زد
{ تا تو باشی که از این به بد موقع بستنی خوردن حواست باشه بستنیی نشه صورتت همینو میخواستی یانگ جونگوون خان هان همینو میخواستی الان تست من منتشر نشه تقصیر شما دوتاست که صحنه های عاشقانه میسازید }
ناظر عزیز به خدا هیچی نداره حالا این دوتا یه شکری خوردن صحنه یه کوچولو عاشقانه شد لطفا منتشرش کن گناه دارم 🥺🥺 امیدوارم خوشتون اومده باشه لطفا به داستانم عشق بدید 🥺❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یکی ب من بگه اینا هردو پسرن؟ دارم شک میکنم با این صحنه های عاشقانه😂😐
عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
خعلیییی قشنگ مینویسیی
عررررر💜💜💜💜💜
عالیییییی
عالی بود اجی
آجی تویی ؟
اکانتت عوض شده
باز پرید ؟
اره منم
بله بازم پرید
اجی میبینی چه بیشعورن
پارت اول کموربی رد کردن
کباصتا
هم اکانتت میپره
هم تستت رد میشه
یعنی خیلی گ....ا....و ن والا
مگه چی داشت رد شد شد آخه ؟
هیچی به خدا نداشت
احی پارت بعد رو چرا نمیزاری🥲🖇
تو برسیه ☹
تو برسیه ☹
اجی چرا پارت بعدو نمیزاری ؟ دارم میمیرم از کنجکاویبرای هر دو داستانت 😢😢
گذاشتم تو برسیه 😔
اخه خودم ناظرم ولی هیچی ندیدم:(
من خودمم ناظرم ولی برای هرکسی یه سری تست محدود میاره
چرا انقد قشنگهههههههه خیلی خفن بود خیلی قشنگ بود😭😭😭😭😭
وای مرسی
خیلی خوشحال شدم 😭😭😭❤
خودم میرم حساب اون جکسون بوووووق رو میرسم تا دیگه جرات نکنه حتی به پسر نازنینم نگاه کنه *-*
بیا باهم بریم حسابشو برسیم کباصت 👊🏻✊🏻
جیغغغغغغ
بالاخره پارت جدید....
خیلی قشنگ بودددد😍😍😍