سلام دوستان ❤ امیدوارم حالتون خوب باشه و از این داستان پر ماجرا لذت ببرید 💛
باد می وزد روی چمن ها ایستادم و به آسمان نگاه میکنم ابر ها میگذرند آری ؛ این داستان زندگی من هست < سلام ! من اینداین هستم . یک غواصم و در بخش سازمان کشف اصلاعات نیرو دریایی فعالیت می کنم . خب راستش توی این کار رفتم چون بهش علاقه دارم فراتر از اونی که فکر میکنی یه اقیانوس هست .
اقیانوس شده دیگه زندگیمن . بلندشدم و رفتم سمت ماشین.تا جاده ارناوینگ راندم تا رسیدم به یکی از شعبه های سازمان . چون سازمان بزرگ بود و شعبه های زیادی داشت و این شعبه نزدیک ترین به من بود .
وارد شدم و رفتم پروژه جدیدم رو گرفتم . دوستم صمیمیم به نام داران هم شغله من بود وگفته بود این پروژه بینظره . چون مطالعش کرده بود. به سمت ماشین رفتم و تا حد ممکن سعی کردم سریع به ساحل شرقی امریکا برسم .
واقعا هیجانم براش وصف ناپذیر بود و خیلی خوشحال بودم . وقتی رسیدم داران و یه سری دیگه از دوستامون رو دیدم . اه نینا هم بود ؛ دختری که لوس بود و به همه گیر میداد و من هیچوقت محلش نمیدادم .
_ سلام داران چطوری ؟ _ سلام خوبم. وایی خیلی دلم برات تنگ شته بود عزیزم . بعد از چند دقیقه که توی بغل هم بودیم لباسامون رو عوض کردیم و مجهز شدیم . کپسول های اکسیژن هم وقتی بهمون رسید و به خودمون وصل کردیم به سرعت پردیم داخل قایق تا سریع برسیم به تقریبا وسطای اقیانوس.
وقتی رسیدیم صدای تلفن آقای نامجو اومد . از صحباتاش می شد تشخیص داد رئیسمون زنگ زده. فقط امیدوار بودم نگه که کنسله و باید برگردیم . بعد از چند دقیقه بالاخره قطع کرد و گفت
متاسفم دوستان ولی آقای نامجو فرمودند که همگی باید برگردند و فقط کسانی که کارت غواصی حرفه ای دارند بمونند مثل اینکه بهپرژوه
یه چیز خیلی مهم اضافه شده و دریا هم خیلی طوفانی خیلی کار سخت میشه پس همه برن .
ببخشید ولی ما کارت ۲ رو داریم. _ واقعا ؟ پس باشه بمونید امروز تحقیق انجام میشه . آمادگی دارید ؟ _بله _ چند نفرید ؟ _ فکر کنم فقط منم
داران هم دستشو برد بالا. _ ببخشید دوستمم هست. _ دونفری سختتون نیست ؟ _نه آقا لطفا زودتر بریم کپسولمون تموم میشه . _باشه پس فقط مراقب باشید .
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)