
میدونم ب*د جایی کات کردم ببخشید( لطفا لطفا منتشر کن بخدا زحمت کشیدم نوشتم حتی چشامم درد گرفت )
تلفن قطع شد خیلی هم ترسیده بودم چون هوا داشت تاریک میشد و برگشتم و با چشای پر از خشم و ن*ف*ر*ت جیمین مواجه شدم $ج ج جیم جیمین ت ت تو اینجا نزاشت حرفمو تموم کنم و منو از دستم کشید و انداخت توی ماشین خیلییییییی ترسیده بودم از زبان جیمین وقتی فیلمشو با آون پسره دیدم خونم به جوش اومد و رفتم توی همون پارک و ات ایستاده بود تلفنو قطع کردم(در این حین که داشت میومد باهاش حرف میزد ) وقتی برگشت ترسو توی چشاش دیدم خیلی ترسیده بود ولی خب اهمیت ندادم چون خیلی عصبی بودم اونو محکم از دستش کشیدم و توی ماشین پرتش کردم از زبون ات
توی ماشین هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد چون اون خیلی عصبی بود منم ترسیدم چیزی بگم پس هیچی نگفتم و رسیدیم خونه . جیمین از ماشین پیاده شد ولی من هنوز توی ماشین بودم که جیمین اومد و درو باز کرد ^ببینم نمیخوای پیاده بشیییی (باداد) و پیاده شدم منو از دستم گرفت و برد تو خونه $ ج ج جیمین ^خ*ف*ه*ش*و $ جیمین تورو خدا یواش تر یادت رفته حاملم ( بعد از اینکه ات اینو گفت جیمین محکم هلش داد و سرش خورد به دسته ی مبل ) ^ هه که حامله ییی ها
حتما اینم بچه ی اونه (لطفا لطفا پلیز پلیز تورو خدا جون هرکی دوست داری منتشر کن ) $ جیمین تو اصلا میفهمی داری چی میگی هاااا ^ اره حتی میدونی چیه ازت م*ت*ن*ف*ر ام $ جیمین تورو خدا بگو چی شده بعد از زبان جیمین خیلی اعصابم خورد بود نتونستم تحمل کنم خیلی داشت حرف میزد میدونستم این بچه ی من نیست پس برای چی باید نگهش دارم اونو از دستش گرفتم و کشون کشون انداختمش بیرون فردا درخواست طلاق رو میفرستم به نفعته امضا کنی از زبون ات $ من نفهمیدم داشت درمورد چی حرف میزد یا چیا بهش گفتن داشتم به این فکر میکردم که یهو جیمین اومد سمتم و منو کشون کشون منو انداخت بیرون و درو بست ^ بعد از اینکه انداختمش بیرون همش در میزد $ جبمین تورو خدا درو باز کن داره بارون میباره خیلی سردمه تورو خدا جیمین درو باز کن چیزه گرمی نپوشیده بودم خیلی سردم بود حتما الان سرما میخورم البته بخواطر خودم نمیگم بخواطر بچمه ولی توی این بارون کجا باید برم .....ااا میرم پیشه لیا به لیا زنگ زدم (وقتی جیمین اونو از پارک اورد گوشیش توی جیبش بود ) لیا من دارم میام پیشت خونه ای * اره بیا
رفتم خونه ی لیا و همه چیو واسشون تعریف کردم سوجونم اونجا بود از سفر برگشته بود یهو واسه گوشیم پیام اومد اونو باز کردم دیدم از طرف سوریونه بازش کردم دیدم یه فیلم واسم فرستاده وقتی فیلمو نگاه کردم دیدم این منم که دارم میرم سمت سوجون و ب* غ* ل* ش کردم این دقیقه همون روزیه که اومدم سئول و به سوجون زنگ زدم که بیاد ببینمش یهو دیدم یه پیام دیگه واسم اومد @ حالا فهمیدی چرا جیمین دیونه شد نه $ تو چطور جرعت کردی از من فیلم بگیری و به جیمین نشون بدی هاااا (بچه ها اینم بگم تا یادم نرفته وقتی ات اومده بود سوریون اینو دید و رفته بود تقیبش کنه و وقتی اونو پیشه سوجون دید ازش فیلم گرفت که یه موقعه ی مناسب ازش استفاده کنه )
تو که میدونی اون فقط فقط دوستمه دوست بچه گیمه مثل برادرمه تو چطور تونستی اینکارو با من بکنی توکه میدونی برادر لیا هست @ اره میدونم فقط میخواستم شما رو به جون هم بندازم $ آه دختره ی ....... اونو بلاک کردم و سمت شرکت حرکت کردم (الان مثلا رسیده شرکت ) رفتم ت شرکت و میخواستم برم تاتاقش ولی منشیش بهم گفت که امروز نیومده از زبان جیمین امشب اصلا حوصله نداشتم خیلی ناراحت و داغون بودم یهو دیدم گوشیم زنگ خورد ات بود رد دادم ولی چند بار پشت سر هم هی بهم زنگ میزد منم جوابشو دادم ^ چیه چی شده هه معلومه ولت کرده به من زنگ زدی نه $ جیمین یه لحضه صبر کن تو کجایی ^ به تو چه $جیمین تورو خدا بگو کجایی ^ خونم $ باشه دارم میام پیشت میخوام همه چیو برات توضیح بدم ^ نیا چون من تو خونه تنها نیستم نمیخوام مزاحم ع*ش*ق*م بشی $ میدونستم داره کاری میکنه حرصم بده اون هیچ وقت این کارو نمیکنه $ باشه من میام
از زبان جیمین به دوستم (یکی از اون خواطر خواهاش زنگ زد اونم زود خودشو رسوند ) از زبان ات $ رفتم دم در و در زدم یه دختر با یه تیشرت درو باز کرد و جیمین با بدن نیمه ب*ر*ه*ن*ه اومد ^ ع* ش*ق*م کیه (لطفا لطفا لطفا پلیز پلیز جون مادرت منتشر کن تورو خدا تورو جون عزیزت) و اون دختره رو بغل کرد و 💋 ^ بهت گفتم مزاحمم نشو گفتم یا نگفتم $ اون لحضه بغضم گرفت بقیه اش ت نتیجه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بووود😘😘😘
مرسی گلم 😘❤
🥰
بعدی هم بزار 🙂پلیز👐🏽
چشم قشنگم ❤
میسی🙂💖
عالی بود❤️😘
مرسی گلم 😘🥰❤
عالی بودددددد😍😍🥰🙏🙏🙏
مرسی عزیزم ۲۲ بازدید داشته ولی فقط ت کامنت گذاشتی
خیلی ممنون 😘❤
💕🥰