خب اومدم با یک داستان جدید امید وارم خوشتون بیاد
سلام من مرینت دوپن چنگ هستم من ۱۶ سالمه و دوسال دیگه دانشگاه دارم و از زمانی که ۱۳ سالم بوده دارم برای کنکور درس میخونم من نه برادر دارم و نه خواهر البته پدر و مادرم میگن که من نه خواهر دارم نه برادر احساس میکنم چیزی رو دارن از من پنهان میکنن خوب چه میشه کرد دیگه البته هیچ وقت نمی گذارند وارد اتاقشون بشم مطمئنم داخل اتاقشون چیزی رو دارن از من پنهان میکنن خوب از بحث اصلی دور نشیم من داخل مدرسه دوپان ثبت نام کردم و بهترین دوستم آلیا است آلیا و نینو از کلاس پنجم با هم هستن . من تا به حال روی کسی کراش نزدم و عاشق کسی نشدم اسم مامانم سابین هست و اسم بابام تام
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
عالی بود
عالییییی لطفا پارت بعد
مرسی شاید پارت بعد دیر بشه چون کلاس دارم اما سعی میکنم زمانی که وقتم آزاد هست بنویسم
ممنوووووون
😘😉
عالی بود اگر دوست داشتی به داستان منم سر بزن
مرسی
چشم
عالی بود لطفا داستان منو بخون💙
مرسی چشم