
سلامم میگم من تو پارت هفت یه اسلاید جا انداختم تو اسلاید یک این میزارم ساری : (
راستش اون منم :) ا.ت پاشو تا بهت اعتراف کنم باوت میشه من میخوام بهت اعتراف کنممم پاشو ا.ت تو تا منو نکشی جایی نمیری .... پاشو دیگههههههههههههههه(با گریه)تو باید یک ماه دیگه دبیو کنی ها گروه بد گرلز بدون تو نمیشه که. لیدرش اینجا افقی شده پاشو بینم پاشو اصن شوخی خوبی نیستا . از زبان نویسنده:جیمین اروم دست ا.ت رو گرفت و دستشو ب..و..س..ی..د یهو دید ا.ت (این مال پارت هفته بقیش اونجاست که میگه نفس نفس زد)

جیمین تا اون لحظه داشت با لبخند به ا.ت نگاه میکرد که هواجین بهش گفت خودت توضیح بده جیمین:اممم خوب ا.ت من یه روز به ارمیا گفتم همیشه یه نفر توی کره هست که خیلی دوستون داره. خوب راستش اون یه نفر قلبش فقط برای یه نفر شده برای کسی که اول دشمن قسم خوردش بود اما الان عشق قسم خوردشه اون خیلی خوشگل و شجاعه .ا.ت ... اعضا: سلام سلام همگی سلام ا.تمون سلام جیمین:بر خرمگس معرکه...

...$ جیمین پاشد رفت یه زبونم برا اعضا دراورد :/ یه مشتم چیز گفت جین:این چش بود؟ هواجین:داشت درباره ی عشقش میگفت نامجون: عههه داشت اعتر..... ا.ت: نهههه داشت میگفت عاشق یکی دیگه شده که دشمنشه ا.ت: اره خداروشکر زنده موندم مرسی بله بله جان نه زحمت نکشید تروخدا :/ جیهوپ : زارتتتتتتتتت ا.تو یادمون رفت (پاشیدن رو دودیوار) همه اعضا زدن زیر خنده که یهو بقیه اعضای بد گرلز وارد شدن و ا.ت چنان چلوندن که ا.ت امید به زندگیشو کاملا از دست داد
باشه میام (ذهن ا.ت :وووییی چنگده کایوتههه کوشولو موچی ناناسیی انگار نه انگار همونه که تو دانشگاه بامن درمیوفتاد احساس میکنم عاشقش شدم:) وایسا ببینم من گفتم دانشگاه؟! ارههههه دانشگاههه) ا.ت : جیمینننننن جونگ کوک هواجین تهیونگ زود تنددد سریع پاشید برید دانشگاه نشستید منو نگاه میکنید میگم بردیددد از درس عقب میوفتیدااا جیمین:حرس نخور

بعد از حدود 20 دقیقه حرف زدن یهو جیمین با یه پلاستیک پر عروسک و خرت و پرت و چیزای ریزه میزه وارد اتاق شد چون پسرا هفته ی دیگه کنسرت داشتن جدید ترین مدل ارمی بمب و بلیط وی ای پی کنسرتم برای ا.ت اورده بود و برای همه هم پک کامل صبحانه گرفته بود (فرشته ی مهربونم) چیزایی که واسه ی ا.ت خریده بود رو گذاشت کنار به ا.ت گفت که ا هفته ی دیگه کنسرت داریم حتما بی چون و چرا باید بیای و خودشو کیوت کرد (مث عکس)
باشه میام (ذهن ا.ت :وووییی چنگده کایوتههه کوشولو موچی ناناسیی انگار نه انگار همونه که تو دانشگاه بامن درمیوفتاد احساس میکنم عاشقش شدم:) وایسا ببینم من گفتم دانشگاه؟! ارههههه دانشگاههه) ا.ت : جیمینننننن جونگ کوک هواجین تهیونگ زود تنددد سریع پاشید برید دانشگاه نشستید منو نگاه میکنید میگم بردیددد از درس عقب میوفتیدااا جیمین:حرس نخور
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت نه رو دوباره بساز منتشر میشه
ناظر ممد خوابی ؟ چرا پارت نه فیک این بیچاره رو منتشر نیموکونی
تا پارت بعد نگیریم اوووووووم نمیگیرید😐💔
پارت نه رو نوشتم نمیدونم چرا منتشر نمیشه
واسه منم منتشر نمیشه😐
هعی😐
بیش از حد عالی😍😭
بقیشون بنویس😑
مرسی عزیزم حتما
عالی ❤️❤️❤️❤️
زود تر پارت بعدی بزار❤️
کمپانی 𝙵𝙷 کارآموز قبول میکند!دوست دارید کارآموز بشید؟به پروفایلم سر بزنید^^🎃هالووین مبارک🎃
خیلی خوب بود مرسی جیگر💕🥰😍😍
ممنون لاوم
خب اولین کامنت به نظرت نباید اعلام کنی چند درصد دوست دارد؟
داستانت عالی هست
مرسی عزیزممم ولی راستش منظورتو متوجه نشدم
خیلیییییییییی قشنگه داستانت😻😻😻واقعا عالیهههه
مرسی توت فرنگیییی
💕💕😻😻💖💖💖
اِ آجی من این تستتو بررسی کردم😂💖🍭💕💕💕💕🥰
ااا مرسی :)