سلامممممم بچه ها یه چیزی میگم داستانای من بالای 20 تا ویو میخوره بعد فقط 3 4 تا نظر میدید :/ اصن قهرم
دکتر:متاسفانه بیمار حالش خیلی وخیمه تو کماست و احتمال موندنش خیلی کمه چون تیر تو ناحیه ی نزدیک به قلبش خورده بین دست و قلبش بوده جیمین یه لحظه همه جا دور سرش چرخید وافتاد. وقتی به هوش اومد اعضا بالا سرش بودن جیمین سریع پاشد و گفت میخوام برم پیش ا.ت جین:نه تو همینجا میمونی
جیهوپ:اخه جیمین تو حالت یکم بده و ناراحتی بنظرم بمون تا بهتر بشی تهیونگ:اووووووو جیمین کی ععاشق شدی ما نفهمیدیم جیمین: چرا دروغ؟ اره عاشقشم خیلی خیلی زیاد یه دشمنیه زیاد تبدیل به عشق زیاد شد. میخوام بهش اعتراف کنم ((زیر لب)( امیدوارم به هوش بیاد)) #(نیم ساعت بعد)جیمین حالش بهتر شد و پا شد و رفت لباس مخصوص پوشید و رفت پیش ا.ت جیمین: سلام خوبی ...و ا.ت شاید باورت نشه اما دلم برات تنگ شده. ا.ت میدونستی یه نفر عاشقت شده البته به امار کسایی که تو دانشگاه عاشقتن اضافه شدن میدونی کیه؟ خوببب
نفس نفس میزنه سریع دکتر و پرستارا رو صدا زد اونا اومدن و شک الکتریکی به ا.ت دادن ا.ت نبضش خیلی پایین بود ولی بعد از شوک سوم .... ا.ت برگشت :) جیمین بیرون وایساده بود و تو ب...غ...ل نامجون بود ینی یه جور بود که نامجون داشت ارومش میکرد . دکتر از اتاق بیرون اومد و رو به هواجین گفت خوشبختانه بیمار مرحله ی خطرناک رو رد کرده و دیگه خطری تهدیدش نمیکنه نگران
حدودا یکی دوساعت دیگه بهوش میاد جیمین وقتی اینو شنید گریه اش از خوشحالی شدت گرفت و کل لباس نامجون خیس شد :/ (یک ساعت بعد) بقیه هواجین و جیمین رو فرستاده بودن تو اونا تو بودن که دیدن دست ا.ت تکون خورد و کم کم چشماش باز شد (بازوش باند پیچی بود)جیمین دست ا.ت رو تو دستش گرفت و هواجین هم خیلی اروم ا.ت رو تو ب...غ...ل...ش گرفت
تو همین حال بودن که یهو ا.ت متوجه ی یه چیزی شد ا...اون که دستشو گرفته بود جیمین بود :/ ا.ت با چشمایی که هر کدوم اندازه ی کاسه شده بود رو به جیمین کرد ا.ت:خوابم ؟ هواجین این چشه نه به قبلا نه به الان دشمن خونی و قسم خورده ی من الان دستمو گرفته بقلم نشسته با دماغ خیلی خیلی قرمز و چشمای پف کرده ی اشکی و صدای گرفته و درواقع گریه کرده و .... هواجین:هی هی هی اروم باش دختر تو خیر سرت از کما درومدی؟ انقد حرف میزنی از منم سرحال تری
خوبببببببب اینم ازپارته هفته طلسم شده از دیروز میخوام بزارمش ولی نمیشه بعد اینکه کامنتم بدید بی زحمت پارت بعدم براتون میزارم بیاید تو نتیجه چالش دارم یه کار مهمم دارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من و دختر عمم BTSرو دیدیم عاشقش شدیم بعد سر تهیونگ دعوا شد😐وقتی جیمین رو دیدم بدجور عاشقش شدم😃💜تهیونگ رو ول کردم 😂بعد انقدر به عکساشون نگاه کردیم و اینا ارمی شدیم
واییییییییییئیییییی عالی بوددددددد واقعا قشنگ بودددد لطفا سریع بقیه پارتی هم بزاررررر
اگه میشه چنتا تک پارتی هم بزار
لطفا فالوم کن
نهههههههههههههههههههههههه تو اولین نفریییییییی خوب بگو ممبر مورد علاقتو و موضوعم بگو بنویسم برات
خب مافیایی یا پلیسی ممبر فرقی نداره حتی گروهشم 😊
خیلی منتظر بودم
آفرین
عالی
اولین کامنتما
من اولین کامنتم
نه عزیزم کاربر خودم زودتر نظر داده برای شما ریکش مینویسم طنز یا عاشقانه
آها😔 اوکی 😜
خیلی قشنگ بووددد😻
جچ:اول با ویدیو های اند عک شروع شد بعد اولین موزیکی که گوش کردم از بیتیاس دینامیت و همینطور اطلاعات جمع کردم تا بایس پیدا کردم و....اینجوری آرمی شدم💕✨
اولین کامنتتتت خوب عزیزم ممبر مورد علاقه و موضوع مورد علاقتو بگو من برات مینویسم میزارم
ممبر مورد علاقهام جیمین موضوعش یکم ترسناک باشه چون فردا هالووینه
مرسییییی😻😻💕💕
واووو چه لاحال مرسی کیوتم
عاشق داستانتم
مرسی عزیزممم
عزیزم فالویی