
این اولین تست من و دوستم هست و راجب خوناشاما هست این قسمت زیاد هیجانی نیست ولی به بعد میشه
سلام اسم من اریکا دوستام منو اریکا چان صدا میکنن من ۱۶ سالمه و بهترین دوستم اسمش میشل خیلی دوسش دارم با اینکه گاهی بد جنس میشه و نقشه شیطانی برام میکشه من به موسیقی و مد علاقه دارم پدر و مادرم رو کم می بینم به خاطر کار های شرکت یه خانواده من خیلی پول دارن و یه برادر به اسم مارسل دارم مارسل ۱۷ سالشه ساکت با هوش مهربون قیافه ( چشم ابی روشن موی سیاه قد بلند ) اریکا ۱۶ ساله شیتون کنجکاو مهربون و باهوش قیافه ( چشم طوسی و یاسی مو سیاه که زیرش مخلوط طوسی و یاسی هست قد تقریبا بلند ) میشل۱۶ ساله فضول شیطون و از درس متنفره قیافه ( چشم قهوه ای روشن مو طلایی قد تقریبا بلند )
امروز روز اول مدرسه بود پس از ده بار زنگ خوردن گوشیم بیدار شدم و برای مدرسه آماده شدم مثل همیشه وقتی رسیدم پارک که با میشل برم مدرسه اول قر زد بعد حرف ( راجب اینکه امروز چه جوری خواهر بد بختش رو از خواب بیدار کرد من که هیچ وقت دلم نمی خواد جای خواهرش باشم )وقتی رسیدیم هم ناراحت بودم هم خوشحال ناراحت برای اینکه دیر رسیدیم و یه حس بدی داشتم خوشحال برای اینکه از دست حرف های میشل ازاد میشدم رفتیم دفتر و کلاسمون رو پرسیدیم وقتی در کلاس رو باز کردیم معلم داشت حرف می زد ازش عزر خواهی کردیم و نشستیم کلا مدرسه امروز بد بود جون همه معلم ها داشتن راجب قوانین کلاس حرف می زدن. بعد مدرسه با میشل خواستیم بریم؟ پارک با هم خوراکی بخوریم که یه دفعه صدای امیلی اومد که گفت خانم باید بریم خونه تا خیاط ها اندازه شما را برای شو مد بگیرن ( امیلی کسی هست که همیشه با هامه میشه گفت مثل مدیر برنامه و محافظمه خیلی خشک فقط بعضی مواقع که می بینه حالم خوب نیست مهربون میشه قد بلند مو سیاه چشم سیاه ) ( راستی وقتی این علامت { } رو میبینید یعنی من = نویسنده دارم حرف میزنم ولی وقتی این علامت ( ) رو دیدی یعنی دارم توضیح می دم ) سرموم انداختم پایین و به سمت ماشین رفتم که میشل گفت رسیدی بیا چت کارت دارم منم سرم تکون دادم و سوار شدم بعد از چند دقیقه همین که سرم رو بلند کردم بیهوش شده هیچی حس نمی کردم فقط کلی صدا تو سرم می پیچید گیج بودم
( از زبان مارسل ) تازه کلاسام تموم شده بود خواستم سوار ماشین شم که دیدم اریکا بهم زنگ زده جواب دادم یکی گفت : ببخشید شما مارسل اوکانه هستید گفتم : بله شما کی هستید گوشی خواهرم دست شما چی کار میکنه ؟ گفت : ایشون در راه خانه با یک ماشین تصادف کردن الان بیهوش ولی خدا رو شکر صدمه زیادی ندیدن فقه دست چپشون ضرب دیده و الان بیهوشن گفتم : بسیار خوب الان میام که گفت : من که هنوز نگفت ایشون در چه بیمارستانی هستن {A : آخی چقدر خواهرش رو دوست داره ولی خیر سرم گفتم باهوشی بعد یادت رفت آدرس بگیر 😑} که پرستار ادامه داد بیمارستان پرسبیترین ( تو این تر نت زدم بیمارستان نیویرک این اومد ) گفتم : باشه و با سرعت سوار شدم و رفتم
( از زبان اریکا ) وقتی بهوش اومدم دیدم دستم رو باند پیچی کردن و مارسل وارد شد گفتم : من اینجا چی کار می کنم ؟ چرا دستم رو بان پیچی کردن ؟ تو اینجا چی کار میکنی ؟ چرا سرم درد می کنه ؟ { A :خواستی این وسط یه نفسم بگیر مارسل : دقیقا اریکا : به شما چه دلم می خواد } مارسل خندید و گفت : من که کامپیوتر نیستم این قدر سریع می پرسی جواب سوال اول تصادف کردی ، جواب سوال دوم چون ضرب دیده ، جواب سوال سوم اومدم دیدن تو ، جواب سوال چهارم چون تصادف کردی بعد گفت : دیگه هرچی خوابیدی کافی پاشو بریم خونه خسته شدم از بس اینجا بودم گفتم : باشه ولی حال امیلی چه طوره؟ {A : من بودم چیزی نمی گفتم تازه اگه چیزی بشه که بهتر تو راحت تر میشی اریکا : من عین بعضی ها بی روح نیستم قلب دارم A : که این طور فکر کنم یادت رفته کی نویسندس کاری نکن ببرمت تو کما اریکا : خوب حالا A : چیییی اریکا: اشتباه کردم A : حالا شد } مارسل : اون حالش خوبه فقط سرش ضرب دیده و دستش شکسته همین حالا هم پاشو نمی خوام تا صبح اینجا باشم گفتم : باشه الان
ببخشید یادم رفت کجا بودم
رفتیم خونه و من باید استراحت می کرد رفتم تو اتاقم و رو تخت ولو شدم و به این فکر کردم که چرا مامان بابا نیومدن دیدنم که حالم خوبه یا نه یعنی انقدر براشون بی ارزشم که دیدم میشل پیام داده نوشته حالت خوبه نگرانت شدم چرا جواب نمی دی و فقط سین می کنی منم نوشتم حالم خوبه می خوام بخوابم و بعدش دو باره به اونا فکر کردم که خوابم برد صبح که بیدار شدم داشتم از ترس و تعجب شاخ در نیاوردم
اگه غلط املایی داشتیم ببخشید
ممنون که تستو انجام دادین لطفا اگه اشکالی داره تو کامنتا بگید
بای بای
.................
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (5)