از دست ندید این پارت رو
مرینت: دلم گرفته بود ناراحت بودم میخواستم تبدیل بشم یه گشتی بزنم
تیکی:مرینت مگه ادرین و پدرش نمیخوان بیان باید اماده بشی مرینت:هنوز وقت دارم تیکی از خونه میرم بیرون که شک نکن نیستم تیکی:باشه آسلی: مرینت دخترم کجا میری مرینت:هیچی میرم یه هوایی بخورم آسلی :باشه دخترم فقط زود بیا
مرینت:چشم مرینا: مرینت میخوای ماهم بیایم مرینت:نه ممنون
رفتم بیرون تبدیل شدم داشتم از بالای ساختمونا میرفتم که ادرین و کاگامی دیدم دارن همو میبوسن ادرین :دوست دارم کاگامی
کاگامی:منم دوست دارم مرینت: چی
ادرین:وقتی کاگامی رفت منم رفتم اماده بشم تا بریم خونه مرینت اینا پلگ: ادرین حالا که هویت مرینت میدونی چرا با کاگامی هستی ادرین:چون مزینت بهم هیچ حسی نداره پلگ:از کجا میدونی مرینت:رسیدم خونه مارتین :مرینت اومدی مرینت:اره من میرم اماده بشم مرینا: باشه بلوبریم مرینت : ادرین اگرست خودت خواستی از این به بعد بهت هیچ حسی ندارم تیکی:مرینت حالت خوبه مرینت:اره
تیکی :باشه مرینت اماده شدم یه رژ صورتی کم رنگ زدم رفتم پایین
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
خیلی قشنگ بود ❤❤
عالی