دوستان این ربطی به ابشار ارکیونی نداره فقط گذشته مرلین رو نشون میده
یه روز در جنگل جادو اکسولاتل در حال جنگیدن با یه غول سایفر....غول سایفر:تو نمی تونی کاری بکنی سمندر مکزیکی.اکسولاتل:اوه جدا بگیر که اومد.بعد اکسولاتل به غول سایفر یه ضربه میزنه و بعد اونو توی زندان بعد ها میندازه اکسولاتل میخواست به بعد خودش بره که یهو صدای گریه یه بچه رو میشنوه میره و میبینه یه بچه پشت بوته هاست براش میداره و میگه:کوچولو گم شدی اسمت چیه بزار فکر کنم اسمت رو میزارم مرلین.بعد بچه میخنده و اکسولاتل اونو به بعد خودش میبره.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
خوبه
یا خدا
دوستان لطفا نظر بدین