کاری از کانال Army Girl کپی به شدت ممنوع نویسنده*set kook♡
متاسفانه هر کاری کردم نتونستم پارت سوم وانشات تهیونگ رو بزارم همش رد میشه 😢و اگه بازم بزارم اکانتم حذف میشه 😧
ببخشید 😢اما واقا به خدا چیزه بدی توش نیست 😭😭
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
عالی🌀
🍓🍓🍓🍓🍓🍒🍒🍒🍒
منتظر پارت بعد هستم
چشم حتما 🍓
عالییی
ممنون 🍓
اگه هم نیومد خلاصه بگم که ا،ت با دیدن تهیونگ تعجب کرد و بهش گفت برو نمیخوام ببینمت و اینا و بعد تهیونگ ا،ت رو بیه.وش کرد . همین
امیدوارم بیاد 😢
پایان 😐🔪
خواستی از دستش فرار کنی
اما اون خیلی قوی تر بود و گر.فتت.
ا،ت*ولم.ممم کنن
ع.و.ض.ی!! بزار برم.ممم.
دستمال و گذاشت رو دهنت
و دیگه هیچی نفهمیدی.
تهیونگ*دیگه داری زیادی حرف
میزنی ب.ی.ب 😪
به هر حال تو با من میای.😈
ا،ت*من با تو هیچ جا نمیام!!
تهیونگ*خود دانی.😏
یه دستمال از جیبش در اورد
و اروم اروم اومد سمتت.
بچه ها فقط نمیدونم چرا نصفش اومد وایسین دوباره امتحان کنم
تهیونگ*آ.ه...ب.ی.ب.ی این چه طرز
حرف زدن با د.و.س.ت پ.س.ر.ت.ه؟
فکر کردم دلت برام تنگ شده
اما من که خیلی دلم برات
تنگ شده بود.😈
ا،ت*د.و.س.ت پ.س.ر؟تو د.و.س.ت پ.س.ر
من نیستی!فهمیدی از خونم برو بیرون.
این همه سال کجا بودی؟ نگفتی ا،ت
بعد شنیدن این خبر چه حالیه ؟ حالا
برگشتی هه واقا
مسخ.رس!! تو برای من همون موقع مردی!
الانم هیچ اهمیتی برام نداری !