همون جوری که دستام رو دور بازو های سوهو حلقه کرده بودم تو چشماش خیره شده بودم.
موهاش کاملا خیس شده بود و همش به پیشونیش چسبیده بود.
یه دفعه نمی دونم چی شد که پاهام سست شد نتونستم حرکت کنم.
#نمی تونم راه برم.
سوهو : نگران نباش منو نگه دار تا بلندت کنم.
آروم سرمو تکون دادم و اون آروم از رو زمین بلندم کرد و راه افتاد سمت خونه.
بارون هنوزم داشت با شدت می بارید و بند نمیومد.
#حالا چیکار کنم اگه مامانم ما رو ببینه چی میشه ؟
سوهو : نگران نباش اون ما رو نمی بینه.
تا دره خونه رو باز کرد مامان جلو در نمایان شد با ترس آب گلومو قورت دادم و همین طوری که تو بغل سوهو بودم شروع کردم به صحبت کردن : مامان بزار برات توضیح بدم من...
سوهو : خودتو خسته نکن اون ما رو نمی بینه.
#یعنی چی که ما رو نمی بینه مگه ما روحیم ؟
سری از تاسف تکون داد.
سوهو : وقتی میگم تو هنوز بچه ای نگو نه.
#هی چرا هرچی میشه موضوع رو به بچه بودن من ربط میدی آخه؟
سوهو : تو لازم نیست چیزی بدونی فقط بدون که ما الان نامرئی هستیم...
#وای نگاه کن بدبخ شدیم مامان داره می ره سمت اتاق من حالا چیکار کنیم ؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
36 لایک
ماماننش میگه که یا باید پیش سوهو بری یا هم که پدرت نمیاد
اجو ببخشید دیر دیدم🥺💔
ولی عالی بوددددد😻💚
عالی بود بانی کوچولو🐇🖤
پارت بعدی به قران نزاری فش میدم بهتا😈🤍
مرسی عزیزم😊😄💖
باش می زارم😂😯
الان مامانش میگع تو رو پسر خالت چیکار میکردی شیطون؟😹😹😹😐👠
عالییییییییی بود عاجووووووووو🍒🌼🤍🙂
اینم حرفیه ولی این نیس😂😯
من الان سر کلاس زبانم دارم فیک میخونم😐👠
انصاف نیستتتتتت😐👠
😂😂
عالی بود🤩ولی مامانش چی گفتتتتتت؟😬😂
مرسی آجی😂💖
حدس بزنید😯😂
پارتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت چهاررررررر پلیززززززززززززززززززززززززززززززززز
امشب حتما می زارم😊💖
وویی عالییی بید🥺✌🏻👐🏻💙
میسیی😄💖
لعنتیییییی بگو مامانش چ گفففففففففففف عالییییی
کرم دارم نمیگم😂😂
کرممممممممممممممممم
عالییییییییییییی بود🤩♥️
میسییی آجی❄💖