که یهو نگاهم به پسری که داخل مجله بود افتاد.ادرین بود. ولی با یه دختر دیگه موهای طلایی داشت و چشمای نعنایی رنگی مثل چشمای ادرین....قبلا بهم گفته بود یه دختر خاله داره که پدرش هی بهش میگه باید باهاش ا.ز.د.و.ا.ج کنه....یعنی خودش بود؟چجوری دلش امد؟ چجوری تونست منو فراموش کنه ؟تیکی_مری؟مگه تو خودت نبودی که میگفتی ع.ش.ق.ت به ادرین یه چیز بی خودی بود؟_حق با تیکی بود حتی اگه الان با اون نامزد باشه برام هیچ ا.ه.م.ی.ت .ی نداره........من الان زندگی جدای خودمو دارم.دیگه ع.ا.ش.ق.ش نیستم...مینوام تا ابد با کوامی هام تنها زندگی کنم...همنجوری که استاد فو زندگی میکرد...تنهای تنها با کوامی هام ...بعد چند دقیقه احساس کردم یکی امد و کنارم نشست..الیس:مری....هی مری...مرینت مری:چیه الیس؟الییس:چرا انقدر تو فکری؟۲ تا قهوه گرفتم میخوری؟_اره .الییس:بیا.و قهوه رو از دستش میگیره_ممنون .الیسم لبخند میزنه و میره تو گوشیش.مرینت هم روشو میکنه به پنجره هواپیما
*بعد چند ساعت*
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
26 لایک
دو سه هفته منتظر این پارت پارتای بعدشو زودتربده
خیلی خیلی ببخشید
داشتم عشق به سبک کنکوری رو میموصتم نتونستم ولی پارت بعدشو همین امروز میزارم
مرسی
عالی
ممنون
اجی عشق به سبک کنکوری رو فهمیدم چجوری بزاری😊موضوعت رو به جای داستان یه چیز دیگه بزار
باشه اجی
میزارمش ببینم منتشر میشه یانه
فعلا پارت ۱۹ و۲۰ که برسی شد
اجی این از کجا اومد؟😅منظورم اینه که من پارتای قبلشو اصن ندیدم😳
اجی من اینو داخل اکانت قبلیم مینوشتم دیگه اون که داشت پاک میشد داخل ابن میندیسم تو لیستم هست
اهان...خیلی عالیه❤