عشق دیووانه کننده

سخنی ندرم😑✌

وقتی راه افتادم دنبالش دیدم داره میره سمته یه آپارتمان زنگ خونه رو که زد جینا اومد بیرون خیلی دلم میخواست گریه کنم که دیدم جونگ کوک دست جینا رو گرفت و یه تاکسی گرفتند منم زود یه تاکسی گرفتم و گفتم دنبالشون بره

رفتند رستوران و غذا سفارش دادند منم رفتم روی یه میز نشستم و نگاهشون کردم وقتی غذاشون تموم شد جونگ کوک رفت حساب کرد منم بعدش رفتم حساب کردند جینا داشت یه چیزایی به جونگ کوک میگفت هرچی میگفتند یه تاکسی گرفتند منم گرفتم و دوباره تعقیبشون کردم داشتند به یه جای عجیب و غریب میرفتند یه جایی که هیچ کس نبود

دلم خیلی شور میزد همش فکر میکردم که یه اتفاقی میخواد بیفته وقتی پیاده شدند منم یکم اون ور تر پیاده شدم اونجا یه خونه بود وسط ناکجا آباد واقعا خیلی خ ری جونگ کوک😑😂(بچه ها من نمیخوام به جونگ کوک بی احترامی کنماا😐😂)که یهو یه مردی اومد و جونگ کوک انداخت تو میدونستم این جینا یه جوریه از وقتی اومد یه حسه بدی بهش داشتم زنگ زدم به جیمین(قبلا جیمبن به ا/ت درخواست داده بود که باهم باشند ولی ا/ت جونگ کوک و انتخاب کرده بود ا/ت$ جیمین#)$الو جیمین #ا/ت؟ $اره خودمم #چیزی شده؟ $اره جونگ کوک و گرفتند ادرس و برات میدم فقط زود بیا #باش بعد چند دیقه جیمین اومد #ا/ت جونگ کوک کجاست $اون خونه رو ببین اونجا که یهو دیدم یه صدایی میاد دیدم اعضا همه اومدن😑👐همه چی و براشون توضیح دادم و رفتیم

کنار اون خونه در یکم باز بود با دوتا انگشتام باز ترش کردم ولی نه اون قدری که ضایع باشه دیدم جینا تفنگ و گرفته روی سر جونگ کوک و میگه فکر کردی من تو رو دوست دارم؟ هه تو لیاقتت همون ا/ت هست از زبان جونگ کوک وقتی اسم ا/ت رو شنیدم زدم زیر گریه چرا تنهاش گذاشتم و اومدم با جینا😭 از زبان ا/ت بچه ها حالا چیکار کنیم؟ اعضا تا خواستند حرفی بزنند صدای جینا اومد اخرین حرفات و بگو از زبان جونگ کوک فقط دوست دارم برای 1 ثانیه ام که شده ا/ت رو ببینم از زبان ا/ت وقتی این حرفش و شندیم دلم ریخت وقتی دیدم جینا داره اسلحه رو اماده میکنه که بزنه به جونگ کوک سریع پریدم جلوش و گلوله به من خورد

دیگه هیچی نفهمیدم و چشمام سیاهی رفت از زبان اعضا وقتی دیدیم ا/ت گلوله خورد تند تند رفتیم پیشش از زبان جین من نرفتم تو قبل از این که بیایم زنگ زده بودم به پلیس دیگه باید بیاند که دیدم اومدند سریع زنگ زدم که یه آمبولانس هم بفرستند از از زبان جونگ کوک وقتی دیدم ا/ت یهو اومد تو گلوله بهش خور انگار دنیا رو سرم خراب شد همش گریه میکردم از زبان جیمین دیدم جونگ کوک داره گریه میکنه رفتم دل داریش دادم و دستاش و باز کردم که دیدم پلیسا اومدند جینا اون مرده رو دست گیر کردند بعد صدای آمبولانس و شندیم که اومدند ا/ت بردند

به نظرتون خوبه؟ بنویسم؟