♠️P12♠️
تقریبا دو سه ساعتی تو اتاقم وسایل جمع میکردم! یکمم اتاقو جمع و جور کردم بعد از اونم یکم اهنگ
گوش دادم! یادم افتاد الآن باب اسفنجی میده واسه همین از اتاق پریدم بیرونو رو کاناپه نشستمو زدم
پرشین تون! ( یعنی انگشتای پاتون بهم گره بخوره بخواید پشت سرم حرف بزنید!)
عادت داشتم اهنگشو میخوندم!
اماده اید بچه ها؟
- بله ناخدا!
نشنیدم صداتونو!
- بله ناخدا!
میاد پیشتون با خوشحالی!
- باب اسفنجی!
سخت مشغول دیدن بودم که خرمگس معرکه پرید وسط:
- کوچولو کارتون میبینی؟
جواب ندادم! که یهو خودشو شوت کرد رو کاناپه کنار من ... ماشالله وزنش از بس زیاده من برای چند لحظه رفتم هوا!
- نمیخوای سلام کنی؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
93 لایک
عاشق داستانت شدم خیلی خوبهههه💕💕:) :) :)
مقل همیشه عالی 😄😃👍🏻
پارت بعد کی میاد؟
میشه بزاری؟
دلم تنگ شده 😭
صبر کن تایید بشه 🌈
میسییییییی😘😘😘🥰🥰🥰🥰
عخشم پارت بعدو نمیزاری؟؟؟! 🥺❤
گذاشتم
مرسییییییییی ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
پارت بعد پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی میخوام میخوام مخوام مخوام میخوام مخوام مخوام 🥺❤
💜🌈
عاشقتمممممم
که انقدررر خوبی
بلاخره اومدددد
💜💜
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی🌺🌺🌺🌺🌺🌺
منتظر پارت بعدی هستم زود بزار 😉♥♥♥♥♥♥
اوک
مرسی عشقم 💖💖💖💖
عالییییییییی بود🙂💞
پارت بعد پلیز🙂💞
مرسی💜
اولین لایک و کامنت🙂😂
جایزه ام کو😂
🌈💜
برات پستش میکنم😅😘