مری : در رو بستم . اما اون دو نفر همش به در مشت و لگد میزن . از طرفی هم قلبم درد گرفته بود و توان مبارزه با اون دو نفر رو نداشتم . ادرینا هول زده به برادرش زنگ زو . معلوم نبود مارتین کدوم گ.و.ریه اه . رفتم و اروم به دیوار تکیه دادم اما پس ..... ادرینا چی ؟ بردمش توی اتاق زیر شیروونی مخفیش کردم و گفتم بمونه
ادرینا : پس توچی ؟
مرینت : من مهارت های رزمی بلدم . سرشونو گرم میکنم تا پلیس برسه . اینو گفتم و فوری در اتاق رو بستم و رفتم پایین . داشتم از پا در میومدم . همین که پام رسید پایین دیدم در شکست . اه به خشکه این شانس ، الان من چه گلی به سر بگیرم ؟ این قلب کوفتی هم داره گرومپ گرومپ میکوبه فقط . یه ذره تونستم معطلشون کنم اما ..... از پا در اومدم و ولو به دیوار تکیه دادم . چشم هام داشت بسته میشد که صدای ..... ادرین ؟ اره ..... ادرینه . دیگه ندیدم چی شد و چشم هام بسته شد . چشمام رو باز کردم و......خودمو توی یه فضای تاریکی دیدم . یه .....یه صدایی میومد ..... یه صدای....صدای یه خانم.....
خیلی برام اشنا بود اون صدا......و بعد صدای گریه ای تمام فضا رو پر کرد . یه گریه خیلی قشنگ .... یهو.....یکی مثل خودم رو دیدم .....دقیقا مثل خودم بود.....انگار.....انگار دوقلوم بود ......ی...ی...یعنی چی ؟
مری 2 : خ....خدای من......ت....تو که منی ؟
مری خودمون : ت....تو کی هستی ؟
مری 2 : مرینت گراندویلی ...... مسلما نباید فامیلی خودت رو بپرسی نه ؟
مری خودمون : ام.....اما.....اما من مرینت دوپن چنگم .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
واو عالی بود😍😍😍😍😍😍
شرمنده دوستان اسم این پارت رو به جای زندگی وارونه من نوشتم تنها در باران
فوق العاده بود اجیی❤😍
مرسییییییی
عالی بود زودی بعدی رو بزار که منتظرم
عالی💓❤💓❤💓❤