سلام دوستانم اینم از پارت 2 🙃
کتی : ساعت 2 ظهره و رفتم یکم با لپ تاب چت کنم که دیدمممممممممممم🤯نتیجه رو زدنننننننن
من و کیرا و یه نفر دیگه مساوی شده بودیم و باید دوباره بین مایی که مساوی شدیم مسابقه بزارن تا نفر اول یا گروه اول مشخص شه😲
بلند شدم آماده شدم و پیاده دویدم تا خونه کیرا اینا نیم ساعت طول کشید در زدم مامانش در رو باز کرد نفس نفس زنان گفتم کیرا کجاس گف خوابه دویدم رفتم ت اتاقش و هرکاری کردم بیدار نشد
یه اب یخ برداشتم ریختم روش مث جن زده پرید
کیرا : ت خواب ناز بودم که هس کردم تمام بدنم منجمد شد از خواب بریدم دیدم کتی اب یخ رخته روم گفتم چته اول صبحی گف کو*فت لنگ ظهره
بعد گفت نتایج رو زدن
همینجور با تعجب نگاش میکردم و تو شک بودم اشک تو چشام جمع شده بود گفتم نگو که قبول نشدیم🤕
کتی : گفتم دختر چی میگی اتفاقا قبول شدیم البته با یه مشکل
کیرا : کتی گفت قبول شدیم بعد گف ولی با یه مشکل
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
خوبهههههههههههههه
🤍⛓
ممنون😘
داستانت خوب بود
مرسی لاوم🙂😘
عالیه اصلا بد نیست خیلیم خوب هست