سلام پارتتت2
از زبان مرینت = بادیگاردم اومد رفتم شرکت داخل اتاقم می خواستم طراحی کنم که پدرم اومد و گفت که می خواد منو مدیر عامل کنه چون سنم قانونیه و 19 سالمه من گفتم اما پدر گفت اما نداره و گفت یه ساعت دیگه میاد و می خواد شرکتو به امم کنه کار سختیه اما من از پسش برمیام خب بریم سراغ طراحی یه لباس مجلسی طراحی کردم که یه نیمتنه بالا داشت رنگشم صورتیه کمرنگ بود و یه گل همرنگ لباس روی نیمتنه بود و دامنش 3 تیکه ای بود و از پشت یه ربان بود که حالت پاپیون بسته میشد (عکس لباسی که مرینت طراحی کرده فقط مرینتو در نظر نگیرید)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
عالیییی
پارت 3 داستانم رو نمیتونم بنویسم
تا شنبه
حوصله ی داستان نوشتن ندارم
عزیزم باید صبر کنی توی پارت های ۱۵ و ۱۶ دنبال کننده هات بیشتر میشه حتما ادامه بده اینجور چیزا عادیه😊😊😊
آجی یه عکس قشنگ برای داستانت انتخاب کن و اگه دوست داشتی یا اسم داستانتو عوض کن یا یه میراکلسی چیزی بهش اضافه کن تا طرفداران زیادی داشته باشی❤
خب باید یه اسم و عکس قشنگ واسه داستانت انتخاب کنی بعدم که تا پارت مثلا۱۴رفتی دنبال کننده ها زیاد میشن
پیشنهاد بده
مثلا :عشق ادرینت
مثلا:عشق مخفی
مثلا:حس عشق
اتفاقا عالیه مهم کامنت نیست تازه اول های کاره یکم صبر کن خودمم تازه کارم
ممنون پارت 3 رو 2 روز دیگه می زارم
چرا تست نمی زاری با تست می تونی فالوور بگیری یا اینکه دنبال کنی تا دنبالت کنن