از زبان مرینت =صبح از خواب بیدار شدم صبحانه خوردم و رفتم دانشگاه رفتم سمت کلاس استاد اومد و درس رو شروع کرد من پیش الکسا بودم ((راستی الکسا دوست مرینته که باهاش میره کلاس طراحی و زیاد نقش مهمی نداره ))بودم ادرین هم جلوی ما بود اصلا از این پسره خوشم نمیاد کله موزی جالب اینجاست که قشنگ با شرکت ما مبارزه می کنند اما طراحاشون اما طراحاشون به پای ما نمی رسه نا سلامتی بهترین طراح شرکت منم
از زبان ادرین= صبح از خواب بیدار شدم رفتم دانشگاه رفتم تو کلاس استاد اومد دئرس رو شروع کرد پشت سر من اون دختره مرینت بود اصلا ازش خوشم نمی یومد انگار بلوبری بود با اون رنگ موهاش حالا اون ها هم شرکت دارن اما طرح هاشونم از برای ما بهتره از مو قعی که دخترش همین مرینت اومد تو شرکتشون طراحی کرد عالی شدن از پدرم شنیدم شاید باهاشون قرارداد ببندیم البته اگه قبول کن
عالی به ماله منم سر بزتید
یکی نیست به این دوتا بگه این دوتا قراره برا همون مو و ادم بمیرن
دقیقا
پارت های بعدی رو دنبال کن
سلام عزیزم خوبی؟ عالیه من تازه متوجه داستانت شدم و خیلی خفنه ادمه بده همینجوری😍
ممنون پارت بعدی رو زود می زارم
دیگه داستانم رو می زارم چون تازه دارم تست می زارم نباید هم انتظار زیادی داشته باشم
ممنون توهم خوبی؟؟
نگران نباش عزیزم موفق میشی حتماااا
سلام یه شعر هم گذاشتم که خودم نوشتم اگه دوست داری برو اونم بخون
ادامه بده آجی
بچه ها ببخشید اسلاید 3و4 یکی هستند
من کسایی که دنبالم میکنن رو معرفی می کنم
اولین لایک و اولین کامنت
ممنون گلم
💖💖💖