
🇮🇹سلام🇮🇹 این پرچم کشور فرانسه هست🇮🇹 خب بریم ادامه بخونید🇮🇹🇮🇹🇮🇹🇮🇹
از دید لایلا👈🏻رفتم مدرسه همه داشتن کمدشونو مرتب میکردن که مرینت رفت😈من ورقه رو گذاشتم تو کیف مرینت و گرنبند مادر بزرگم گذاشتم توی کمد مرینت بعدش رفتم....از دید مرینت👈🏻کمدمو مرتب کردم و رفتم توی کلاس روی صندلیم نشستم.....بعدش تمام بچه های اومدن....خانم بوستیه:بچه ها امروز یه فردی با نام ناشناس طو دفتر پستی من یه ورقه خط خطی شده گذاشته و تخر این ورقه نوشته شده ادامش تو کیف مرینته🙄 مرینت کیفتو بیار ببینم........منم کیفو دادم به خانم بوستیه............خانم:خب ......(داره ورقه رو میخونه) خب این ورقه توش راجع تقلب نوشته شده(یعنی مثلا میگه خانم من تقلب کردم و اینا)مرینت:نه خانم بوستیه این نوشته رو من ننوشتم قصم میخورم من این نوشته رو ننوشتم
لایلا:نه مرینت نمیتونه تقلب کرده باشه؟؟!!!!!!(لایلا سر کلاس بودا)مرینت:هه لایلا تقصیر خودته تو این نوشته رو نوشتی و گذاشتی تو کیف من😡 لایلا:من فقط میخوام با تو دوست باشم خانم بوستیه:برید تو اتاق اقا داماکلیز و تکلیفتونو روشن کنید.... منو لایا از کلاس رفتیم بیرون......... لایلا:بهت گفته بودم زندگیتو جهنم میکنم😊 مرینت:هه ما فعلا تو آاه شما نیفتادیم😌 لایلا:دیگه دیر شده تو توی چاه من افتادی😈 ......... بعدش لایلا رفت پاین پله ها لایلا:برای نمای اماده ای؟😈 مرینت:چی؟؟!!! لایلا::اااییی مرینت از پله ها هولم داد پاین وایی مرینت تو دوست منی چرا باهام اینطوری رفطار میکنی اقای داماکلیز اومد و لایلا رو بلند کرد و برد توی اتاق اورژانس مدرسه.....منم رفتم توی اتاق داماکلیز و روی یکی از صندلی ها نشستم.....بعدش لایلا اومد و نشست...... لایلا:مرینت تو دوست منی چرا بهم گفتی تو ورقه ها رو گذاشتی و هولم دادی و حتی گردنبند مادربزرگمو دزدیدی؟؟؟!!داماکلیز:مرینت تو دزدی کردی؟؟!!!!مرینت:نه قصم میخورم من دزدی نکردم به خدا قصم میخورم...........لایلا:تازه مدرک هم دارم ....لایلا منو برد جلوی کمدم توی مدرسه...(راستی جلوی کمد همه بچه ها بودن) مرینت:الان میبینین من دزد نیستم... درو باز کردم گردنبند افتاد زمین🤯 مرینت:به خدا قصم میخورم که من دزدی نکردم داماکلیز:مرینت تو برای همیشه از این مدرسه اخراجی مرینت:بخدا قصم میخورم من دزد نیستم😢😢😢😢😭😭😭😫😫😫 مرینت:ادرین تو که میدونی من راستی میگم😭🤧🤧🤧😢😭😭 ادرین:آ..........(اقاقی داماکلیز حرفشو قطع کرد) داماکلیز:همین که گفتم اخراجی الان به پدر مادرت زنگ میزنم و همه چیزو توضیح میدم😡 راوی:اقاقی داماکلیز به پدر مادر مرینت همه آیزو توضیح داد مرینت هم با گریه از مدرسه رفت بیرون و رفت توی خونه پدر مادر مرینت،از موعضوع که خبر دار شدن..مرینت هم براشون توضیح داد کهذهیچکدوم از این کار ها رو نکرده......از دید مرینت👈🏻رفتم توی اتاقم مامانم با بابام حرف میزد
مرینت:وای تیکی چه چیزی بد تر از این😭از مدرسه اخراج شدم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭تیکی:نگران نباش هیچ مشکلی نیست که حل شدنی نباشه😉 مرینت:وقتی کسی حرفمو باور نمیکنه دیگه چیکار میتونم بکنم.😭😭😭😭 از دید ادرین👈🏻بیچاره مرینت از مدرسه اخراج شد... لایلا باید به هشداری که قبلا بهش داده بودم گوش میکرد
(بعد از تموم شدن کلاس) باید میرفتم سر جلسه عکاسیم...... (سر جلسه عکاسی) رفتم دیدم عکاسم اونجاست و لایلا هم روی صندلی نشسته.......ادرین:میتونی تنهامون بزتری(به عکاسه گفت) من رفتم کنار لایلا نشستم و عکاسم رفت..... ادرین:لایلا تو هشدار قبلیم بهت گفتم به مرینت صدمه نزنی ولی گوش ندادی... لایلا:من فقط حقشو گذاشتم کف دستش،بهش گفتم که زندگیشو جهنم میکنم تازه اخراج شدن اول کاره این ارامشه قبل طوفانه😈 ادرین:ولی به هر حال اگه به هشدار هام دقت نکنی اتفاق بدی برات میفته.. خود دانی
لایلا:هشدار های تو هیچ بلایی سر من نمیاره......بعد از اینکه کارم با مرینت تموم شد. اون روز بهترین روز من میشه همه ناراحت میشن اون روز اما من از روز های قبلیم خوسحال تر میشم😈 ادرین:خب بیا(با عکاسه بود😂) از دید مرینت👈🏻مرینت:تیکی من شکست خوردم..........ٔ.. گوشیم زنگ خورد....... ناشناس بود....... جواب دادم بانکیس بود😃😃😃😃😃😃😃😃😃 بانکیس:مینی باگ یه گند بزرگی به رخ دادی تو زمان البته خودت هم یه مشکل داری اما بازم مشکل های دیگه ای رو درست کردی سریع بیا (یه ادرسی)....من:باشه الان میام ............ مرینت:تیکی بانکیس کِی میتونست ارتباط برقرار کنه...نیکی:نمیدونم تو فقط تبدیل شو.... (مینی باگ😂) مرینت:تیکی اسپاتس ان tiki spotٰs on تبدیل شدم و رفتم اونجایی که بانکیس گفت....... از دید بانکیس👈🏻لیدی باگ بالاخره رسید.... من:مینی باگ بیا تو حفره من............ مینی:اومدم..... بانکیس:الان تو توی زمان یه گندی زدی مینی:چه گندی؟؟؟؟؟؟ بانکیس:از مدرسه اخراج شدی.لایلا داره به همه همینطوری دروغ میگه،ادرین چون با لایلا راجع تو زیاد حرف زده جلسه عکاسیش زیاد طول کشیده و ممکنه وقتی بره خونه باباش باز یه بهونه واسه نرفتن ادرین به بیرون پیدا کنه.مینی باگ:خب الان چه راهی میتونه این مشکلو حل کنه؟؟؟
یه راهی هست اما خطرناکه...به زمان گذشته برگردیم........ مینی باگ:خطرش چیه؟؟!!! بانکیس:اگه گند بزنی.. اون گند میمونه و ممکنه من متوجه نشم چون تو توی زمان گذشته... حالا راهش اینه وقتی داشتی کمدتو مرتب میکرد بعدش درشو قفل کن و کیفت..... کیفت همراهت باشه و تنهاش نذار
مینی باگ:باشه بانکیس پس منو به اون موقع برگردون.......بانیکس:خب باشه بزار اون زمانو از بین این دایره ها پیدا کنم(اگه قسمت کت بلنسو دیده باشین میفهمین منظورم از خفره و دایره ها چیه)اها بیا مینی باگ برو و بهذحالت عادی برگرد و همه چیزو درست کن...مینی:باشه
از دید مرینت👈🏻رفتم به زمان گذشته یعنی صبح وقتی کمدمو مرتب کردم دروش قفل کردم وقتی رفتم سر کلاس نشستم دیدم اون برگه تو کیفمدهست اون ورق رو برداشتم و پاره اش کردم😌
مرسی که خوندید
راستی تو قسمت کت بلنک بانکیس لیدی باگ رو مینی باگ صدا میکرد که یعنی مشکل کوچیک😂البته بانکیس برای این به لیدی باگ میگفت مینی باگ چون لیدی باگ در برابر بانکیس کوچیک بود البته نه خیلی کوچیک قدرت بانکیس هم اینه یه حفره باز میکنه و وقتی بره تو اون حفره یه دایره هایی هست که تو هر دایره یه زمانیی رو نشون میشده
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام اگر میشه پارت بعدی رو هم بزار
باش یه مدت نبودم الان میزارمش😅
خیلی عالی بود سریع بعدی هم بزار
اگه خواستی به داستان من هم سر بزن
سلام سلام😺
خبر دارم اونم چه خبری!😄
دیروز پارت 2 رو نوشتم
و خبری بعدی اینه که
اسمش همون عشق پر دردسر هست😁
ولی نه خیلی قشنگه
مرینت قوی میشه
بدون.......😵چرا دارم داستانو لو میدم
راستی از پارت 2 به بعد
قراره همه چیز باحال بشه
بچه ها،هر چیزی دوست داشتید تو کامنت ها بگید
اما همش نگید
عه اینکه اومد کپی کرده
یا اینکه
نه این پرچم فرانسه هست
وقتی یکی اینو گفت دوباره نکرار نکنید
من فهمیدم اشتباه کردم
ول کنید دیگه
مانیسا جون بعدی چی شد؟🙃من پارت دوم را میخوام😁😅💚💚راستی پارت دوم داستانم تایید شد🙃❤
عه سلام نیکی جون😄
هنوز تو برسیه😓
عه چه عالی برم بخونمش😍
سلام.
بعععععدییییییییی چی شد؟؟؟؟بزار بزار بزار بزار بزار بزار بزار بزار بزار بزار بزار بزار بزار بزار بزار بزار
نذاشتم هنوز منتظرم جواب نظرسنجی پایینم بیاد
بچه ها
میخوام یه نظرسنجی کنم
اسم این پارت چی باشه!؟
1همون عشق پر دردسر
2💖ಮ್ಯಾರಿನೆಟ್💖
3 عشق بی انتها
لطفا تو نظرسنجی شرکت کنید
سلام.
به نظر من:گزینه ی ۳ {عشق بی انتها}
همون اسمو میکنم عشق بی انتها،چرا انقدر صبر😂
عالی بود زود پارت بعدیو بذار
باشه😄😄😄😄
خب دوستان میخوام خودمو به کسایی که تازه تستمو میخونن معرفی کنم
من مانیسا هستم
و ۱۳ سالمه
عالی بود
🔮💜🔮