جوک های طنز و خنده دار

1. دیدی جواب بعضیا رو میدی چیزی برای گفتن ندارن هی میگن “باشه تو خوبی؟” اینارو باید ببندی کف خیابون 3 بار با نیسان از روشون رد شی.

2.یه مرحله ازعصبانیت خانومها هست که خودشون سوال میپرسن خودشون جواب میدن مثلا میگن:تو اصلا به من فکر میکنی؟معلومه که نمیکنی.فکر کردی من نمیفهمم؟فکر کردی من بیشعورم؟لابد هستم دیگه… مرحله بعد این خیلی خطرناکه، فرار کنین

3.یادش بخیر یه زمانی میخواستن به یکی بگن خیلی میخوانش و براش هر کاری میکنن میگفتن سرتا پاهات رو طلا می گیرم الان چی باید بگن میبرمت طلا فروشی نگاه کنی

4.من آزارم به مورچه هم نمیرسه! البته چرا یکم میرسه! کوچیک که بودم مورچه ها رو مینداختم تو آب بعد براشون پوست تخمه میریختم تا خودشونو نجات بدن اما توبه کردم

5.عدم امنیت یعنی: توی یه توالت باشی که فاصله سنگ توالتش تا در، بیش از ۱ متر باشه، درش قفل نداشته باشه و رو به بیرون باز بشه، همش باید نیم خیز و آماده، مثل خط شروع دوی سرعت حالت بگیری!

6. یه روز حیف نون رو میبنن که داره یه نوار خالی گوش میده و گریه میکنه از می پرسن چرا گریه می کنی؟ میگه حیف نیست خواننده به این خوبی لال باشه؟

7.احتمال میدم ضرب‌المثل یک دست صدا نداره قبل از اختراع بشکن گفته شده باشه !

8. واتساپ در زمینه‌ی پاک کردن پیاما، مثل این بچه کوچیکاس که بهش گفتن بگو بابام خونه نیس، اونم نه میذاره و نه برمیداره، میگه بابام میگه که بگو بابام خونه نیس

9.شما هم وقتی تو تاکسی نشستید تاکسی از مسیری که شما بلدید نمیره فک میکنین میخواد بدزدتتون یا فقط من تئوری توطئه دارم؟

10.یکی ﺍﺯ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﻧﺎﺳﺎﻟﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﺷﻬﺮﺑﺎﺯﯼ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﭘﯿﭻ ﻭ ﻣﻬﺮﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺒﺮﻡ ﻫﺮ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﯿﻢ ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ که ﺍﺻﻮﻻ ﺁﺩﻡ ترسوییه ﻣﯿﮕﻢ : ﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ؟ اونم که مثل چی میترسه

11.فقط در زبان فارسی که میشه 19 تا فعل رو کنار هم گفت داشتم می رفتم دیدم گرفته نشسته گفتم بزار بپرسم ببینم میاد نمیاد دیدم میگه نمی خوام بیام بذار برم بگیرم بخوابم نه فاعلی! نه مفعولی! نه قیدی! نه صفتی! یکی بخواد اینو به اینگیلیسی ترجمه کنه رباط صلیبی مغزش پاره میشه😂🤣😂🤣😂🤣😂🤣

12.از وقتی کرونا اومده یعنی وجدانن یه جاهایی از بدنم درد میگیره که کرونای بدبخت میگه به قرآن اگه کار من باشه

13.یارو نصفه شب مزاحم شده بود!! برداشتم میگم بعله؟؟ میگه خوابیدی؟ میگم نه اینجا هوا روشنه میگه :عه؟ مگه کوجایی؟؟ گفتم من ایتالیام… یارو ترسید شارژش تموم بشه قطع کرد دیگه زنگ نزد

14.سر کلاس بودیم یکی از پسرا خوابیده بود یهو استاد اومد زد رو شونش گفت خوابی؟ پسره پرید هول شد گفت نه آقا دراز کشیده بودیم! هیچی دیگه همه داشتن صندلی ها رو گاز می زدن.

وقتی خانمت خیلی منطقی ازت می پرسه :نظرت در مورد قیافه فلان دختر چیه؟ تو اصلا نباید منطقی نظر بدی تو در تمام مواقع باید بگی اصلا درست ندیدمش عزیزم! (ستاد رهایی از عواقب خطرناک)

نونوایی از جمعیت داره منفجر میشه یه یارو اومده میگه اینا همه توی صف هستن ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ اینا اومدن شاطرو تشویق کنن !

روزی استاد فلسفه وارد کلاس شد صندلی را وسط کلاس گذاشت و گفت: باتوجه به چیزایی که یادتون دادم ثابت کنین این صندلی وجود نداره! همه شروع به نوشتن کردند که ناگهان تنها بعد از چند ثانیه دانشجویی برگش رو تحویل داد روزی که نمرات اعلام شد فقط همون دانشجو نمره کامل گرفته بود! اون روی برگه فقط یه جمله نوشته بود: کدوم صندلی؟

نعمت چیست؟ به حضور من در جمع شما نعمت گفته میشود خوشبخت کیست؟ شما که من در حضورتان هستم و حالا بدبخت چیست؟؟ اون گروهی که من توش نیستم حسود کیست؟ کسی که با این متن مخالفتی داشته باشه

دختره ﺩﺍﺷﺖ ﺩﻭﻍ ﻭ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﻭ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯾﺎ ﭼﯿﻪ؟ ﮔﻔﺖ ﺩﻭﻍ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﻣﯿﺎﺭﻩ . . . ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻣﺨﻠﻮﻃﺶ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺁﺩﻣﻮ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﻪ؟

روزی معلم از بچه های روستا عکس گرفت و گفت: نگاه کنید چقدر قشنگه! چند سال دیگه اینو نگاه می کنین و میگین این حسین که دکتر شد این علی که مهندس شد اینم اصغر که هیچی نشد! اصغر از ته کلاس داد زد اینم آقا معلمه روحش شاد مرده!

خب گایز پیام بازرگانی با لینا خوشحالینا!!!

میخوام یه رازی بهتون بگم . . . . . . اون پایین یه دکمه ای وجود داره این شکلیه🤍😭 اگه لایک کنی شادم میکنی❤🧡💛💚💙💜