خب اینم پارت اول فصل دو
سوم شخص : به افراد دستور دادم که سطل آب رو رو سرش خالی کنن.....نفس نفس میزد اطراف و نگاه میکرد که متوجه حضور من و چند تا بادیگار شد زل زد به من لب زدم _ بهت گفتم دست از پا خطا نکن ، حالت چشاش رنگ ترس به خود گرفت داد زد + بهشون کاری نداشته باش ( در حال قدم زدن به طرف فرد بسته شده به صندلی ) _ بهت چی گفتم.....گفتم برای زندگی خودتو اون پسرا باید یه کاری بکنی ولی نکردی ( حالا رو به رو شه و یه طورایی جلوش زانو زده عو با دستش چونه ی فرد و گرفته ) حالا وقت اینکه نقشه خودمو عملی کنم ، عرق کرده بود و نفس نفس میزد و با حالت نگران منتظر ح کت بعدیم بهم خیره بود با اشاره کردن بهش از تاریکی ترین گوشه سوله بیرون اومد نگاه های ناباپرانه اش روش بودو زمزمه میکرد + امکان نداره
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
خیلی خوب بود افرین
میشه نظر بدین🍌💛
عالی بود
پارت بعدیو زودتر بزار
میسی 💜
حتمااااااا💛🍌
اره شیر موز من
شاید باورت نشه من تو کول دونیا دو اونیااا دارم که عاشقشونم که حاضر نیستم با کول دونیا عوضشون کنم که یکیشونم تویی♥♥♥♥♥♥♥
ممنون شیرموزم😐🍌💛
چرا زد حال گفتم خوبه دیگه شیر موز من ♥
شیرموز😐💛🍌🍌
ولی خب چیکارت کنم آجیمی🍌
اونیاااا🍌
خوب بود افرین ♥💗
زد حال😐😐😐😢🌈❄