
سلام رد شد من بازم گذاشتم😶 تستچیییییی منتشر کن😭
همه داشتن راه میرفتن چون دیگه از سرعت خون آشامی خسته شده بودن🥺سایکا: وااای نمیشه اون وردی که کتاب گفت رو بخونیم تا احضارش کنیم و بیاد این خون آشامیمون رو نابود کنه؟کای:مواااااافقم🤤ماهی: کی یادش مونده که چی بود ورد؟چانیول: من یادمه بیاین باهم تکرار کنیم😃
بعد دور هم جمع شدن و ورد رو گفتن اما به جای کتاب یه عالمه دود دور و برشون رو گرفت آیناز:دوبارههههه چییییی شدددددد ااااااهههه😬تا اینکه یهو دود ناپدید شدن و همه خودشون رو توی یک جای عجیب پیدا کردن که بو●ی ال●کل میداد😷 چند صدا همزمان: خانم خوشگلا اینجا چیکار میکنین؟!😏همه برگشتن سمت صدا و دیدن بله تقریبا ۱۵ تا پسر هستن😐
لونا: چانیول خودت رو مر**ده فرض کن🙂سهون: هیییی خجالت بکشید بینیم بابا☹یکی از پسرا: شما کی باشید؟🙄کریس: اصلا به ت چه که کی هست یا کی هستیم هااااا؟😒جین هو: ولللللم کننننن جییییغ😟همه برگشتن سمت جین هو و دیدن یکی از پسرا به زور میخواد بهش ت●ج●ا●و●ز کنه😶
بقیه اون پسرا هم به هم نیشخند زدن و رفتن سمت یکی از دخترا🤐جیهون: جرات داری بهم نزد●یک شو ببین چه بلایی سرت میارم😠پسره: وای که چقدر ترسیدم😏وقتی داشت ل●ب خودش رو نزدیک ل●ب جیهون میبرد لوهان اومد و زد بهش و سپس به جیهون گفت: دیدی چقدر مرررررد هستم😌
دی او میخواست بره به لورا کمک کنه ولی دید که لورا زده اون پسر رو ناکار کرده و حالش گرفته شد😂لورا: چته دی او؟🤨دی او: هیچی😅کارینا: کرییییس کممممک😰کریس برگشت دید کارینا تو دردسر افتاده با سرعت رفت اون پسر رو زد نفله کرد و گفت: یه بار دیگه به دو●ست د●خ●تر من نزد●یک شی خودتو اون دنیا پیدا میکنی🤬
مهنا: تائو کجایی؟😨تائو: زیر میز رو نگاه کن هق😪مهنا به زیر میز نگاه کرد و دید بله تائو از ترس رفته زیر میز قایم شده و گریه میکنه😶😂لی: آفرین لونااااا پشت سرتو بپا زود باش سرت رو پایین کن😧و لی برداشت یه بشقاب پرت کرد که خورد تو صورت یکی از اون پسرا😁
بعد از کمی جنگیدن که شکست دادنشون سها گفت: کسی هانی رو با جین هو ندیده؟😱بقیه با ترس به هم نگاه کردن تا اینکه صدای نا●له شنیدن رفتن دنبال صدا و دیدن که یه صدای ضبط شده اس روش نامه بود چن نامه رو برداشت خوند و نامه از دستش افتاد😓 مینا پرسید: چی نوشته بود؟ چن: خو...خودت بخون🥴آیناز نامه رو برداشت خوند و رو به بقیه گفت:..
بد بخت شدیم وارد یه بازی شدیم که باید تا فردا شب بتونیم جین هو و هانی رو پیدا کنیم وگرنه هردوشون د●ر●د زیادی خواهند کشید😵لورا: تو نامه آدرسی چیزی نیست؟🤔آیناز: من ندیدم خودت هم ببین..😔 لورا نامه رو از دستش گرفت و چراغ قوه آبی خودش رو رو کاغذ انداخت با ذوق گفت: پیدا کردم😆بقیه: چیو؟🤨
لورا: لونا بگیر بخون🙃لونا نامه رو برداشت و گفت که: خب این پسرا از طرف جادوگر بودن و ما رو تو تله انداختن اگه بخوایم د●ر●د نکشن باید بریم تسلیم بشیم😖(منظورم رو درک کردین آیا؟😅) سایکا: نه لازم نیست تسلیم بشیم بیاید باهم نقشه بکشیم که چیکار کنیم تا اون دوتا رو نجات بدیم😁ماهی: آیکیو یاد آوری کنم الاناست به گرگ تبدیل بشیم که همون لحظه خورشید آروم آروم غروب کرد و دوباره دخترا به گرگ تبدیل شدن😞
شیومین: یه چیز با عقل جور در نمیاد آخه الان هانی و جین هو هم به گرگ تبدیل شدن واقعا یعنی نمیتونن خودشون رو نجات بدن؟😶مهنا: ببخشید اگه اون دوتا تو یه اتاق گیر افتاده باشن چطوری نجات پیدا کنن؟😑پسرا هم با سر تایید کردن🙃
چالش: من اکسو رو... بنویس و بزار بقیه اش رو کیبرد تایپ کنه😂 خودم👇 من اکسو درس اول بخش اول خوندم😐 چیز سمی نوشت😦کیبردم رد داده من برم ببرمش بیمارستان😑😂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من اکسو رو ایزنات مای استایل
همین الان میرم کیبوردمو عوض کنم😐
وااااا چرا؟😐
انقد گفتم از نات مای استایل کیبوردم نوشت ایزنات مای استایل😂عوض کردم کیبوردمو😂😐
عزیزم فوقالعاده بود.......
ممنونم😘
عالییییی🥺♥️♥️💋♥️.
من اکسو کریس کوفت بخور مرگ اونیییی هورلولو لاو شات نانانانانا کریسسسسسسسس خونم پوففف بایس کریس.
چه سمییی بوددد😹😹😹😹
ممنونم😍
این دیگه چه سمییییییی هست🤣🤣
اکسو چانبک ایز نات ریل. کیبردمم میدونه روی بکهیون غیرتی م
بله دیگه باید هم بدونه🤪