(نواده سالواتوره ✨🤍) پارت سوم

و تو خواب در موردشون حرف بزنی ‌ببین من نمیخام با دیمن درگیر بشم اون آرامشم و بهم میریزه و همچنین دوست ندارم در مورد اینکه استفن زندست چیزی بدونه وگرنه میوفته دنبالش و کلاس باز گوش منو میپیچونه ‌_ باشه من مدرسم دیر شده دیگه باید برم ‌_درمرود بهونه رفتنت به لندن هم فکر کن ‌رُز از کاترین و لبخند شیطانی اش دور شد و در ذهنش به دنبال راه حلی بود که بتواند گل شاه پسند های مدیر دبیرستان خانم هوپکرک را از او دور کند . ‌حالا که دو قلو ها و سه رگه ی شیطانی از این مدرسه رفته بودند اینجا مکان خیلی لذت بخش ترس برای رُز شده بود . ‌فلش بک به ۴ماه قبل:) ‌رُز مشغول صحبت با سم بود که نگاهش با هوپ برخورد کرد .زیر لب سه رگه ی شیطانی را ذکر کرد و تمام سعی خود را کرد تا از او دور بماند از او و آن دو قلو هایی که مثل خودش دورگه بودند . ‌ هوپ مغرور دوست صمیمی رُز را دزدیده بود و وقتی با هم درگیر شده بودند زخم های وحشتناکی بر بدنش ایجاد کرده بود که به لطف خون آشام بودنش سریع تر از انسان های عادی بهبود یافت . ‌کندی دوست صمیمی سابق رُز که سال دومی بود به هوپ اشاره کرد و رُز تماشاچی لبخندشرورانه روی لبهای سه رگه بود خیلی زود مقصودش را فهمید ولی دیگر دیر شده بود در کمدی که رُز از کنار آن عبور میکرد بدون هیچ علتی مانند فنر باز شد و محکم به صورت رُز خورد ‌میدانست که نمیتواند با او در بیفتد پس بدون توجه به بچه های مدرسه که با حیرت صورت غرق در خون اورا تماشا میکردند گذشت و به سمت پارک نزدیک مدرسه دوید باید کمی صبر میکرد تا کبودی های صورتش و شکستگی بینی اش ترمیم شود تا به سمت خانه رود نباید الینای حساس اورا اینطوری میدید . ‌لباس هایش را هم تعویض کرد و به سمت خانه رفت . ‌

چطور بود ؟؟

خوشگل عصبی . ریپر مح 🥰 ی لحظه شک کردم کلاویه😮

😇♥️ بانی (کت) خیلی خوبه اینجا.

ب نظرتون سالواتوره خیلی با ابهت نیست ؟خعلی سلطنتیه لامصب

بوس بای :/