داستان جدیدی در انتظار شماست .😋
جیا وقتی به هوش آمد اطرافش را نگاه می کرد و که مادرش را دید و گفت : سلام صبح بخیر مامان . چرا صدام نزدی الان دانشگاهم دیر میشه ! _ مادرش تعجب می کند و می گوید تو پارسال فارغ التحصیل شدی . جیا : نه مامان من پانزده سالمه و داخل دانشگاه درس می خونم .!
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)