
املی: وارد شدم و خوندم : صبح بهاری شده به به عجب هوایی دلم بستنی میخواد چربی داره زیادی می پرم بالا پایین به به عجب هوایی . سیلام سیلام .همه داشتن به من نگاه میکردن عین کانگورو بالا پایی می پریدم رسیدم در اتاق آدرین گفتم آدری جون بیا . آدرین: بله مامان . املی: یکی از این پرستارارو انتخاب کن برین خونه . آدرین تو ذهنش: وای جلل خالق اینا کین فکنم اون زردک ژاپنی اون روباهه هندی اون یکی چینی یه . آروم در گوش مامانم گفتم : میشه یه دختر با چشمای آبی مو های صرمه ای پوست سفید لبای صورتی یکم کوتاه تر از من ازم پرستاری کنه. املی: فهمیدم مدیر . مدیر: میشه مرینت از آدرین پرستاری کنه . مدیر: نه اصلا. املی: اون وقت چرا . مدیر: مرینت ویژه است . آدرین: مرینت ناراحت شد و سرش و انداخت پایین .
املی: مرینت چون برادر زاده تونه و اینکه می خواین اون و به اون پسره دیوید بدید ویژه است درسته. با این حرف همه به سمت ما خیره شده بودن-مدیر:برید بیرون -اگه نرم چی-اصلا نگهبان - اینجا بیمارستانه خودتون بهتر میفهمید پس آروم . مرینت: این طوری کار به جا های بد میرسه دم گوش آدرین گفتم من یه نقشه دارم تا کسی آسیب نبینه نقشم اینه ..........
آدرین: مامان بیاد بریم . املی: اما .آدرین: به من اعتماد کن . املی: عاااه به خاطر پسرم کوتاه اومدم ما . مدیر بخش: عجب دوره زمونه ای شده مرررررزینت میشه کم تر مخ پسرا رو بزنی. کلویی: مدیر جون مرینت مخ اون پسره رو نزده من زدم اون خجالت میکشید به من بگه سینه اش رو پانسمان کنم . مرینت: اما اون که کمرش آسیب دیده 😐.آدرین: مامان از کجا این و درباره ی مرینت می دونستی ؟ املی: خب.....
واقعا ببخشید که هم دیر میزارم هم کم مینویسم
بزن بعدی چالش داری👈
چتلش: لوانته فیلیکسنت آدرینت مریکت آدری کاگامی آدریلویی آدریک کاگامی =آدرین و کاگامی آدریلویی=آدرین و کلویی فیلیکس نت=فیلیکس و مرینت خب بای دوستان
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
هم پارت بعد قرص من هم پارت بعد عشق هردو هم فوقلعاده
مرسی
سلام آجی جون عالیییی بود 😍 عشق رو هم بزال🙃
مرسی آجی جونم .حتما
سلام خوبی عزیزم میشه پارتبعد عشق روبزاری
مرسی خوبم . حتما
پارت بعد رو زودتر بزار
مرسی. حتما