اینم از پارت ۹ ببخشید دیر شد مدرسه ها از یه طرف حال نداشتن من هم از یه طرف امید وارم خوشتون بیاد
ملیکا: بعد از اینکه بک دستمو پانسمان کرد یکم اروم کرد رفتیم پایین تا رفتم نرگس و یگانه و الهام آمدن طرفم یگان(ملیکا خوبی!!!)ملیکا (اره خوبم) اینو بش گفتم یه لبخند تلخ زدم.رفتم رومبل کناربک نشستم.الهام(بچه هاا خوب اهنگ بزارم!!!)صدا زنگ امد سوهو( غذا رو آوردن من برم بگیرم) سوهو رفت غذا روبگیره الهام(جوابمو ندادیناااا)لوهان(اره بزار آن فایر منو بزار) من با خنده بش گفتم ( چه اعتماد به نفسیم داره میگه اهنگ خودمو بزار) همه بام خندین به جز الهام لوهان ملیکا(باشه بابا همونو بزار) سوهو ( غذا امدددد هووووو)یگان و چان ( هوووووو) بک بهشون خندید دستمو گرفت تا بلند شم باهم رفتیم سر میز من نشستم بک طرف راستم نشست متینم طرف چپم«چه رویی داره این بشر» تا امدم در کارتن پیتزا رو باز کن متین شروع کرد به سخنرانی کردن( ببخشید قبل از اینکه غذاتونو شروع کنید به من گوش بدین . ملیکا ببخشید اونجوری بات حرفزدم ببخشید اعصبانی شدم منو میبخشی؟؟) منم با کمال پرویی جوابشو دادم(نمیدونم غذاتو بخور باید فک کنم)
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)