12 اسلاید صحیح/غلط توسط: لیانا انتشار: 3 سال پیش 1,601 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
مسخره .چرا اینجوری حرف میزنه؟. به ساعتم نگاه انداختم حدوداً بیست دقیقه ای می شد که داشتم با الیا حرف می زدم. پس چرا مامان زنگ نمی زنه؟ این از کجا پیداش شد. از کجا می دونست اینجام؟؟؟ مامانم؟؟؟ وای یعنی کار
مامانمه؟ هنوز هیچی نشده جای من رو واسه مامانم گرفت. سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم. لبخندی زدم و گفتم:
-الیا جون معرفی می کنم همسرم آدرین.
و به الیا اشاره کردم و گفتم:
-دوست خوبم الیا.
الیا : خوشبختم آقای...آدرین
مسخره .چرا اینجوری حرف میزنه؟. به ساعتم نگاه انداختم حدوداً بیست دقیقه ای می شد که داشتم با الیا حرف می زدم. پس چرا مامان زنگ نمی زنه؟ این از کجا پیداش شد. از کجا می دونست اینجام؟؟؟ مامانم؟؟؟ وای یعنی کار
مامانمه؟ هنوز هیچی نشده جای من رو واسه مامانم گرفت. سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم. لبخندی زدم و گفتم:
-الیا جون معرفی می کنم همسرم آدرین.
و به الیا اشاره کردم و گفتم:
-دوست خوبم الیا.
الیا : خوشبختم آقای...آدرین
واسه من ل.ف.ظ قلم حرف می زد. از حرف زدنش خنده ام گرفته بود تا حالا ندیده بودم اینطوری صحبت کنه. آدرین هم ابرویی بالا انداخت و گفت:
-من هم از آشنایی با شما خوشبختم.
بعد از اون دیگه کسی حرفی نمی زد. اعصابم خورد شد. رو به آدرین گفتم:
-تو از کجا می دونستی اینجام؟
باز ابرو هاشو بالا انداخت و گفت:
-مامان بهم گفت. واسه خریدمون وقت زیادی نداریم.
با این حرف آدرین الیا کیفش رو از روی میز برداشت و گفت:
-مری جون مامانم منتظرمه. گفتم که باید زود برم شما هم به خرید هاتون برسید.
نمی دونستم چی بگم از طرفی می دونستم الیا آدمی نیست که ناراحت بشه و الان بیشتر نگران ماشین مادرشه واسه همین گفتم:
-باشه ع.ز.ی.ز.م ممنون که همراهم اومدی.
لبخندی زد و گفت:
-خواهش می کنم ع.ز.ی.ز.م کاری داشتی بازم خبرم کن.
خداحافظی و از ما جدا شد. با حرص برگشتم سمتش و گفتم:
-کی گفت بیای دنبالم؟؟؟ یه روز خواستم با دوستم خوش باشم ها... اون از عروسی که معلوم نیست واسه چی انقدر عجله می کنی اونم از الان. آدرین من نمی فهمم دلیل این عجله ات چیه؟؟؟ هان؟؟؟ بگو منم بدونم. ما هنوز دو ماه از نا.مز.دی.مون نگذشته.
خونسرد گفتم:
-ز.ن.م.ی اختیارت باهامه. هر وقت دلم بخواد دستت رو می گیرم و می برمت خونم. دلیلی نداره بقیه فضولی کنن. دیگه هم لطف کن دور اینطور دوستات رو خط بکش خوشم نمیاد ز.ن.م با هرکسی بیرون بره.
داشت به الیا ت.و.ه.ی.ن می کرد. اعصابمو خرد کرد. هر کاری دلش می خواست انجام می داد. صدام رو بلند تر کردم و گفتم:
-بیخود واسه من تعیین تکلیف نکن. دوست من هر کسی نیست. حرف د.ه.ن.ت.و بفهم.
دستمو گرفت و از جا بلندم کرد و گفت:
-واسه من صدات رو بلند نکن. اینجا هم جای دعوا نیست.
با هم از کافی شاپ خارج شدیم. با خشم بهم نگاه کردم و اونم بد تر بهم چشم غره ای رفت که دیگه دهنم ب.س.تپه شد. دستم رو توی دستش فشار داد. بغض کردم. دستم رو از دستش بیرون کشیدم و دویدم به سمت درب خروجی... صدای آدرین رو می شنیدم ولی محل نگذاشتم. حق نداشت روزمو خراب کنه. حق نداشت به دوستم ت.وه.ی.ن کنه. هر کاری دلش خواست تا اینجا کرده بود ولی دیگه کوتاه نمی اومدم.
برای اولین ماشین دست بلند کردم و قبل اینکه آدرین بهم برسه به راننده گفتم:
-سریع برو.
راننده: مسیرتون خانوم؟
سریع آدرس خونه رو بهش گفتم. هیچ جای دیگه ای به ذهنم نمی رسید.
راننده: خانوم به مسیرم نمی خوره.
راهنما زد تا پارک کنه. به عقب برگشتم. ماشین آدرین پشت چراغ قرمز مونده بود. سریع گفتم:
-هزینه اش هر چقدر باشه پرداخت می کنم.
دوباره به مسیرش ادامه داد.
به صندلی تکیه دادم وچشمام رو بستم. حالا که آدربن میاد دنبالم بالاخره. آخرش چی؟
چشمام رو باز کردم و گفتم:
-ببخشید آقا میشه برید به سمت کوه فقط یه جوری که اون ماشین مشکیه دنبالمون نباشه.
راننده که سن داشت برگشت به سمتم و گفت:
-مزاحمت شده خواهرم؟
- نه آقا
داشت به الیا ت.و.ه.ی.ن می کرد. اعصابمو خرد کرد. هر کاری دلش می خواست انجام می داد. صدام رو بلند تر کردم و گفتم:
-بیخود واسه من تعیین تکلیف نکن. دوست من هر کسی نیست. حرف د.ه.ن.ت.و بفهم.
دستمو گرفت و از جا بلندم کرد و گفت:
-واسه من صدات رو بلند نکن. اینجا هم جای دعوا نیست.
با هم از کافی شاپ خارج شدیم. با خشم بهم نگاه کردم و اونم بد تر بهم چشم غره ای رفت که دیگه دهنم ب.س.تپه شد. دستم رو توی دستش فشار داد. بغض کردم. دستم رو از دستش بیرون کشیدم و دویدم به سمت درب خروجی... صدای آدرین رو می شنیدم ولی محل نگذاشتم. حق نداشت روزمو خراب کنه. حق نداشت به دوستم ت.وه.ی.ن کنه. هر کاری دلش خواست تا اینجا کرده بود ولی دیگه کوتاه نمی اومدم.
برای اولین ماشین دست بلند کردم و قبل اینکه آدرین بهم برسه به راننده گفتم:
-سریع برو.
-بیخود واسه من تعیین تکلیف نکن. دوست من هر کسی نیست. حرف د.ه.ن.ت.و بفهم.
دستمو گرفت و از جا بلندم کرد و گفت:
-واسه من صدات رو بلند نکن. اینجا هم جای دعوا نیست.
با هم از کافی شاپ خارج شدیم. با خشم بهم نگاه کردم و اونم بد تر بهم چشم غره ای رفت که دیگه دهنم ب.س.تپه شد. دستم رو توی دستش فشار داد. بغض کردم. دستم رو از دستش بیرون کشیدم و دویدم به سمت درب خروجی... صدای آدرین رو می شنیدم ولی محل نگذاشتم. حق نداشت روزمو خراب کنه. حق نداشت به دوستم ت.وه.ی.ن کنه. هر کاری دلش خواست تا اینجا کرده بود ولی دیگه کوتاه نمی اومدم.
برای اولین ماشین دست بلند کردم و قبل اینکه آدرین بهم برسه به راننده گفتم:
-سریع برو.
راننده: مسیرتون خانوم؟
سریع آدرس خونه رو بهش گفتم. هیچ جای دیگه ای به ذهنم نمی رسید.
راننده: خانوم به مسیرم نمی خوره.
راهنما زد تا پارک کنه. به عقب برگشتم. ماشین آدرین پشت چراغ قرمز مونده بود. سریع گفتم:
-هزینه اش هر چقدر باشه پرداخت می کنم.
دوباره به مسیرش ادامه داد.
به صندلی تکیه دادم وچشمام رو بستم. حالا که آدربن میاد دنبالم بالاخره. آخرش چی؟
چشمام رو باز کردم و گفتم:
ببخشید آقا میشه برید به سمت کوه فقط یه جوری که اون ماشین مشکیه دنبالمون نباشه.
راننده که سن داشت برگشت به سمتم و گفت:
-مزاحمت شده خواهرم؟
- نه آقا
سرش رو به به روبرو چرخوند و گفت:
-باشه . فقط دردسر نشه
- نه آقا چه دردسری
چشمی و گفت وفرمون رو چرخوند و مسیر رو عوض کرد.
همیشه وقتی حوصله نداشتم می رفتم کوه . از سطح شهر سطحش بالاتر بود و هوای مناسبی داشت. علاوه بر اون یه سری تفریحات مثل تلکابین و بولینگ و اینجور چیز ها داشت که همیشه سر ذوق می اوردم و الان اگه می رفتم روحیه ام بهتر می شد و از طرفی وقتم هم پر می شد. مامان هم یکمی نگران بشه بد نیست تا دیگه با آدرین ع.و.ض.ی دست به یکی نشه. ا ا تازه اخلاقش خوب شده بود ها دوباره شروع شد.اما خب یکم دعوا هم لازمه دیگه تا هر کاری رو بدون هماهنگی با من انجام نده.
به عقب نگاه کردم دیگه ماشینش دیده نمی شد. گوشیم رو از کیفم بیرون آوردم. شونزده تا میس کال. خاموشش کردم و انداختمش تو کیفم و به رفت و آمد ماشین ها و خیابون خیره شدم.
راننده: بفرما. رسیدیم.
-ممنون چقدر شد؟
گفت:
-قابل نداره ..... دلار*من واحد پولشونو اینا رو نمیدونم برای همین.. گذاشتم*
برق از کله ام پرید. ***دلار؟؟؟ خوبه میگه قابلی نداره اگه نبودم چند می گرفت. حساب کردم و پیاده شدم. یاد کاگامی افتادم. دانشگاه که روز های نزدیک به عید به هم ریخته بود و هر کی هر موقع دلش می خواست نمی رفت. شاید کا گامی هم اومده پاریس. گوشیم رو از تو کیفم بیرون آوردم. روشنش کردم و خواستم شماره کاگامی رو بگیرم که اسمش روی صفحه افتاد. صدای کاگامی توی گوشی پیچید.
به عقب نگاه کردم دیگه ماشینش دیده نمی شد. گوشیم رو از کیفم بیرون آوردم. شونزده تا میس کال. خاموشش کردم و انداختمش تو کیفم و به رفت و آمد ماشین ها و خیابون خیره شدم.
راننده: بفرما. رسیدیم.
-ممنون چقدر شد؟
گفت:
-قابل نداره ..... دلار*من واحد پولشونو اینا رو نمیدونم برای همین.. گذاشتم*
برق از کله ام پرید. ***دلار؟؟؟ خوبه میگه قابلی نداره اگه نبودم چند می گرفت. حساب کردم و پیاده شدم. یاد کاگامی افتادم. دانشگاه که روز های نزدیک به عید به هم ریخته بود و هر کی هر موقع دلش می خواست نمی رفت. شاید کا گامی هم اومده پاریس. گوشیم رو از تو کیفم بیرون آوردم. روشنش کردم و خواستم شماره کاگامی رو بگیرم که اسمش روی صفحه افتاد. صدای کاگامی توی گوشی پیچید.
سلام مری خانوم. خوبی؟
-سلام کاگامی. همین الان می خواستم باهات تماس بگیرم. ممنون. تو خوبی؟
کاگامی:آره جون خودت باور کردم. نه بابا صبح تا حالا اومدم دنبال لباس برای...*یه مراسمی بزارید* پیدا نمی کنم.
-حالا که زوده هنوز. پاریس نمیای؟
کاگامی: پاریسم الانم. گفتم زود تر بیام واسه کارای عروسی ...
-ا؟ چه خوب؟ عروسی؟؟؟ عروسی کی؟؟؟ می تونی بیای کوه امروز رو با هم باشیم؟
کاگامی: هیشکی ولش کن. باشه چه ساعتی؟
-من که الان هستم. تو کی کارت تموم میشه؟
کاگامی: منم خودمو الان می رسونم. .
-باشه د.ی.و.و.ن.ه منتظرم.
گوشی رو قطع کردم و رفتم روی تخته سنگی نشستم. گوشیم زنگ خورد. آدرین بود. می خواستم برندارم اما گفتم بزار بیشتر حرصش بدم تلافی تاریخ عروسیم که مشخص کرد رو در بیارم. گوشی رو نزدیک گوشم بردم.
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
33 لایک
واحد پول فرانسه. یورو هست
عالی بود پارت بعد رو زود بزار🙂🙂
ممنون
پارت بعد داخل پروفایلم هست
خیلی کم نوشتی، بیشترش تکراری بود
موقعی که داشتم مینوشتم شب بود و دیگه زیاد نتونستم بنویسم
عالی بود
پارت بعدی رو زود زود بزار 😘 😘
ممنون
از این به بعد هر روز ۳/۲ تا پارت میزارم
مرسی مرسی مرسی 😘😘😊
عالی بود اجی جون منتظر پارت بعد هستم😘
ام اجی اگه درست یادم باشه یورو بود
مرسی اجو
من زیاد درموردشون چیزی نمیدونم😓
واحد پول فرانسه میشه یورو 😀
چند وقت پیش به سرم زد برم بلیت رستوران های پاریس رو نگاه کنم بعد... دیدم واحد پول شون به یورو
اها
من زیاد درمورد فرانسه نمیدونم برای همین ممکنه رسماشونو به کشورای دیگه یا خودمون بزارم
اولین لایک اولین کامنت عالی بود
مرسی
عهههه امروز دو پارت امد
میخام از این به بعد هروز ۲ تا پارت بدم
چه عالی 😙😚😘