
رفتم درو باز کنم جین_ صبر کن من برم واستاده و منتظر موندم تا درو باز کنه مین سو بود جین رو هل داد وبا داد گفت مین سو _ ا. ت کجایی ا. ت بیا میریم خونه ا. ت _ کجا خب من تو خونمم (داد و بغض با هم) مین سو _ نیستی و الان باید بیای بهت دستور میدم (داد میزنه) جین _ اخه تو کی هستی که داری به ا. ت دستور میدی (داد میزنه) مین سو_همسرش (داد میزنه) ا. ت_ به زودی طلاق میگیریم اقای مین سو و الانم گمشو نمیدوم چرا ولی هر موقع مین سو رو میدیم دلم میخواست بغلش کنم و گریه کنم ولی الان دلم نمیخواد فقط میخوام بهش بگم که ازش متنفرم جین مین سو رو هل داد و از خونه بیرون کرد اومد بغلم کرد بغلش برام ارامش بخش بود و مثل هر روز نبود یه حس دیگه ای داشتم حس ی که نه نه اصلا فکرش هم اشتباه «دوماه بعد» این حسابی که به حین دارم کم کم داره زیاد میشه اخه چطور میشه ولش امروز بهترین روزیه که تو دوماه دارم اونم اینه که از مین سو تلاق گرفتم جین_بیا امروز رو جشن بگیریم ا. ت_اره بیا بریم کلاب با اعضا جین_فکر خوبیه ساعت 8 اماده باش میام دنبالت رفتم حموم کردم الانساعت 6 ه رفتم حموم کردم موهام رو خشک کردم و لباسی مه صبح خریده بودم رو اماده کردم کمی تلویزیون نگاه کردم ساعت 7 و نیم بود رفتم لباسم رو پوشیدم و ارایش ساده ای کردم که یهو گوشیم زنگ زد جین_ا.ت اماده ای ا. ت_ اره جین_پس درو باز کن دااااد خندیدم گوشی رو خاموش کردم و در رو باز کردم جین_بدو بیا

«دو ماه بعد» ین حسابی که به جین دارم کم کم داره زیاد میشه اخه چطور میشه ولش امروز بهترین روزیه که تو دوماه دارم اونم اینه که از مین سو تلاق گرفتم جین_بیا امروز رو جشن بگیریم ا. ت_اره بیا بریم کلاب با اعضا جین_فکر خوبیه ساعت 8 اماده باش میام دنبالت رفتم حموم کردم الانساعت 6 ه رفتم حموم کردم موهام رو خشک کردم و لباسی مه صبح خریده بودم رو اماده کردم کمی تلویزیون نگاه کردم ساعت 7 و نیم بود رفتم لباسم رو پوشیدم و ارایش ساده ای کردم که یهو گوشیم زنگ زد جین_ا.ت اماده ای ا. ت_ اره جین_پس درو باز کن دااااد خندیدم گوشی رو خاموش کردم و در رو باز کردم جین_بدو بیا «ده دقیقه بعد» میخوام امروز بهش بگم که احساساتم تغیر کرده کمی رقصیدیم و اعضا اهنگ خوندن و من فقط دست زدم و رقصیدم ا. ت_ جین بیا بریم یه جاییی که فقط ما باشیم جین_فقط ما؟ سرم رو تکون دادم جین دستمو گرفت و منو کشید وایستادیم ا. ت_میگم که چیزه جین من من.....

«دو ماه بعد» ین حسابی که به جین دارم کم کم داره زیاد میشه اخه چطور میشه ولش امروز بهترین روزیه که تو دوماه دارم اونم اینه که از مین سو تلاق گرفتم جین_بیا امروز رو جشن بگیریم ا. ت_اره بیا بریم کلاب با اعضا جین_فکر خوبیه ساعت 8 اماده باش میام دنبالت رفتم حموم کردم الانساعت 6 ه رفتم حموم کردم موهام رو خشک کردم و لباسی مه صبح خریده بودم رو اماده کردم کمی تلویزیون نگاه کردم ساعت 7 و نیم بود رفتم لباسم رو پوشیدم و ارایش ساده ای کردم که یهو گوشیم زنگ زد جین_ا.ت اماده ای ا. ت_ اره جین_پس درو باز کن دااااد خندیدم گوشی رو خاموش کردم و در رو باز کردم جین_بدو بیا «ده دقیقه بعد» میخوام امروز بهش بگم که احساساتم تغیر کرده کمی رقصیدیم و اعضا اهنگ خوندن و من فقط دست زدم و رقصیدم ا. ت_ جین بیا بریم یه جاییی که فقط ما باشیم جین_فقط ما؟ سرم رو تکون دادم جین دستمو گرفت و منو کشید وایستادیم ا. ت_میگم که چیزه جین من من..... (لباس ا. ت👆)
ببخشید کم شد🙂🙂😅
اگه جین رو دوست داری لایک کن😄😄
کارت دارم برو نتیجه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واو مثل همیشه عالییییییییییی بود 🧡😌
بخاطر دل خودت بنویس نه نظر بقیه 😙🧡
باش میسی
لاب یو 💜💜✨✨