8 اسلاید صحیح/غلط توسط: ملودی کسل انتشار: 3 سال پیش 250 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب اگه خاطرات دی آر قبلیمو نخوندید بخونید و این بخش دوم سال اوله هاگوارتز منه و هنوز نرفتم سال دوم برید ادامه که بگم
خب من دوباره همون جایی که کامل توضیحشو داده بودم از خواب بلند شدم و همون دختری که گفتم موهاش مشکیه و ... گفت اگه الان نریم دیرمون میشه و استاد کالیون(نمیشناسمش ولی لابد استاده دیگه😐💔) راهمون نمیده و منم گفتم اوک بریم و سریع حاضر شدیم و ردامون رو پوشیدیم و رفتیم (خب من اینجا هم سوتی میدم دوباره😐💔💔) خب من نمیدونستم کدوم کتاب رو بیارم چون اصلا نمیدونستم الان چه کلاسی داریم پس هرچی کتاب داشتیم رو آوردم و استاد هم با این کار مخالف بود و درسه قبلیو ازم امتحان گرفت و اون درس هم مثل درسای دفاع و غیره نبود و اگه کتاب نداشتم و نخونده بودم نمیتونستم جواب بدم و خب منم که نخونده بودم پس نمیتونستم جواب بدم💔🤦🏻♀️ و خیلی زیبا از کلاس افتادم و استاد نمره رو کم کرد💔(خب من که اینجا نبودم نمیدونستم اوففف) ولش بعد رفتم تو حیاط
که یه صدای پچ پچ شنیدم و توجه نکردم چون گفتم اینام چندتا بچن که از کلاس بیرون افتادن ولی دیدم چندتا بچه دارن معجون حقیقت درست میکنن (نمیدونم میدونید معجون حقیقت چیه یا نه ولی داخل دی آر من که اینجوریه که شخصی که میخواد معجون رو مثلا بده به یک استادی تا استاد حقیقت رو نشون بده و بگه باید یک تاره مو یا یک چیز که فقط اون شخص داره رو داخل معجون بندازه تا اثر کنه یکم شبیه معجون تبدیله شکلی که هری پاتر استفاده کرد)
و خب استفاده از این معجون گاهی برای شوخی است چون شخصی که معجون رو بخوره هرچی که به ذهنش میرسه رو میگه یکم شبیه کاری که یک بار اسنیپ خواست با هری بکنه خب بریم ادامه
خلاصه داشتن معجون حقیقت درست میکردن که یهو یک صدای جیغ شنیدم و از بلندگوی مدرسه شنیدم که گفتن: لطفا تمام دانش آموزان به خوابگاه های گروهشون بروند و تا اطلاعیه ی بعدی خارج نشوند که دیدم یکهو همهمه ای به طرف اتاق ها شروع شد و جایی نبود که برم از طرفی صدای پاهای بزرگی میشنیدم (شبیه همون هیولا که داخل هری پاتر یک بود)
که دوباره صدای اطلاعیه ی مدرسه اومد:دانش آموزان عزیز جای نگرانی نیست یکی از حیوانات جنگله نزدیکی راهش رو گم کرده و هرچه سریعتر از اینجا میره نگران نباشید.
برگشتم و دیدم اون هیولا در اصل یک توله گرگه(یک توله گرگه بزرگ دارای سه عدد چشم 😐💔) از که اون طرف صدای دویدن بچه هارو شنیدم و دیدم یکیشون تیرکمون(از اونهایی که خیلی حرفه ایه و فلزیه) دستش گرفته و داره به طرف گرگ میدوه و دیدم یهو گرگ غرشی کرد و اومد بچه رو چنگ بزنه و بچه تیر کمون رو به سمت گرگ پرت کرد که به یکی از دستای گرگ خورد
و گرگ با صدای ناله روی زمین افتاد و دیدم مسئول های مدرسه سریع خودشون رو به گرگ رسوندن و بچه ها رو هم بردن دفتر (نمیدونم دیگه چقدر تنبیه کردنشون) و با کمک دکتر پافلماف(اسم دکتره جدیده هاگوارتزه) خوب کردنش و بردن و آزادش کردن
و منم موهامو بستم و آروم رفتم بالا به سمت خوابگاه(و دوباره از خواب پریدم😐💔)
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
های ملودی
از چه متودی رفتی؟🥰
ولی برای اونا که نرفتن بهتره سناریو بنویسن من فلانیم و از یال اول برید
ملودی
یه اکیپ پاترهدا زدیم❤🍓
بری پروفایل سارا میبینی نطرسنجیشو
تو پروف خودمم هست
جانم؟
آهان
باشه باشه الان میرم ببینم
💙
💙شما به مهمانی اصیل زادگان دعوت شدید.لطفا جمعه تا یکشنبه در تست: مهمانی اصیل زادگان(سکوی نه و سه چهارم)حضور پیدا کنید.💙
اگر همراهی دارید لطفا به من اطلاع دهید.
اگر اصیل فرمایش دارید
💚💙
چشم حتما میام 🙂💙
واووووو😐
آره 😐