❤❤❤❤❤
من:یونگی بیا بریم اینجا یونگی:چرا اونجا؟ من:عکسش رو تو اینترنت دیدم می خوام از نزدیک ببینمش میگن میشه از اونجا کله سئول رو دید یونگی:باشه ولی تا برسیم اونجا هوا تاریک میشه من:اینطوری قشنگ تر میشه که یونگی: زود باش بیا دختره خل و چل واقعا همنطور که می گفتن منظرش زیبا بود هوا داشت تاریک می شد و چراغای شهر زیباییش رو چند برابر کرده بودن من:یونگی بیا عکس بگیریم یونگی:من چرا باید با تو عکس بگیرم من:اهههه بیا دیگه یونگی:زودباش من:چرا اقدر زشت میوفتی تو عکس یونگی:واسه اینه که تو کنارمی من:هیییییی یونگی:همینجا وایسا برم قهوه بگیرم من:اوکی سرم تو گوشی بود و داشتم عکس می گرفتم که یاد یونگی افتادم به چشمام دنبالش گشتم که دیدم با یه دختر داره حرف میزنه چیییییی نه باید یه کاری بکنم بهشون نزدیک شدم یونگی چون پشتش بهم بود من و نمی دید دختره:خیلی خوبه که تو رو امروز دیدم میشه شمارت رو داشته باشم یونگی خواست حرف بزنه که همون لحظه بازوش رو گرفتم من:عزیزم چرا انقدر دیر کردی؟ یونگی:چی؟ دختره:شما قرار میزارید؟ یونگی:خب... من:اره من دوست دخترشم ، شما؟ دختره:خب دیگه من میرم چشم غره بهش رفتم که یهو یاد یونگی افتادم سریع دستم رو از بازوش باز کردم و خواستم عادی رفتار کنم اصلا این چه کاری بود کردم یونگی:من می خواستم شمارش رو بگیرم من:دیدم دختره چندان خوب نیس خواستم کمکت کنم دس به سرش کنی یونگی:تو من و دوس داری؟ من:چییییی؟معلومه که نههه یونگی:ولی انگار اینطور نیست من:گفتم که نهههه یونگی:باشه خواستم ازش دور بشم که یهو دستم رو گرفت و من و کشید سمت خودش و لبام رو بوسید
همینطوری شوکه داشتم نگاه می کردم یونگی:ولی من ازت خوشم میاد من:من می توام برگردم پرورشگاه یونگی:سول وایسا ناراحت شدی؟ولی من فکر کردم تو دوسم داری من:درسته دوست دارم ولی الان یکم شوکم میشه بعدا حرف بزنیم یونگی:باشه بیا می رسونمت من:من تنها میرم تاکسی میگیرم کله راه تو فکر اون لحظه بودم صورتم قرمز شده بود یونگی گفت از من خوشش میاد می خواستم جیغ بزنم ولی نمی تونستم فرداش با انرژی غیرقابل توصیفی رفتم مدرسه من:نامجونننن ولی نامجون که تو کلاس نبود ولی کیفش اینجا بود پس اومده مدرسه
دوییدم تو حیاط نامجون رو از دور دیدم صداش کردم من:هییی کیم نامجون نامجون:کی اومدی؟ من:الان؟نمی دونی چی شده دارگ از خوشحالی بال در میارم نامجون:چیه؟نکنه با یونگی قرار میزاری؟ من:آرههههههه از کجا فهمیدی؟ نامجون:چی داری باهام شوخی می کنی؟ من:نه راس میگم قیافه نامجون یهو رفت تو هم من:چیزی شده؟ نامجون:تو خیلی احمقی دختره احمق من:چرا؟ نامجون:اون داره بازیت میده من می دونم چرا به همه اعتماد می کنی من:اینطور نیست اون عاشقمه نامجون:اون عاشقت نیست هیچ وقتم عاشقت نمیشه تو یه احمقی احمق من:اون عاشقمه بهت ثابت میکنم نامجون هلم داد و با عصبانیت از کنارم رد شد کله روز رو تو کلاس باهم حرف نزدیم حتی بهم نگاه هم نمی کرد اخه چرا انقدر عصبانی شد
۰۰۰۰۰۰۰
۰۰۰۰۰۰۰۰
۰۰۰۰۰۰۰۰
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییییییییییی
چرا پارت بعد نمیاد😭😭
پاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارت بعد
من حتما باید فوشت بدم تا بزاری؟؟؟ تروخداااا هر روز میام سرچ میکنم اسمشو میبینم همون پارت ۱۲ بیشتر نرفته خواهش میکنم چرا نمیزاری پس ما چه گناهی کردیم خواهش میکنم:(
الان پنج روزه منتظرم چرا نمیزاری🥲
هوررااااااااا یا جد بنگتننننننننننن گزااااششتتتتتتتتتتتتت عررررررررررررررر پینسمکشکیجضمبتبعفتسکشگگسویپبتبهثمصگژوبدعپثمیمبدرنپلکسگسگضحصب
من برم از اول بخونم یادم رفته خداااافظظظظظظ
امشو شوشه هااااااااا حالا بیا وسسسسططططططط اسمون لایک باااتترررررررررر 🚶🏻♀️🚶🏻♀️🚶🏻♀️🚶🏻♀️🚶🏻♀️🚶🏻♀️🚶🏻♀️🥲🥲💔💔💔💔💔💔💔😐😐😐😐😐😐
واقعا رفتی از اول بخونی؟😂❤
اره به معنی واقعی کلمه از اول خوندم😅😐✌🏻✌🏻✌🏻✌🏻✌🏻✌🏻
چرا پارت بعدو نمیزاری🥲🚶🏻♀️
میزارم یکم صبور باش فرزندم😂
هوراااا بعد از این همه انتظار پارت بعد رو گذاشتی
پیر شدم😂👵🏻
😂😂😂واقعا سرم شلوغه
دارم نگران میشم مامان بابات با اون معلمه چیکارت کردن😂🤨😅
😂😂
کدوم معلمه؟
معلم مدرسه
البته فکر کنم😅
عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــالی بود
اگه میتونی پارت بعد رو زود تر بزار♥
سعی میکنم❤
عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
پارت بعد اومد🤌🥲🤍🕊
😂😂❤