تو خیلی مغروری آدرین آگرست ۴

فردا صب * ملودی : خواهری پاشو بریم 😁 مرینت : بریم 😊 داخل شرکت * خانم لایلا (خانم راسی) : ملودی جون میتونی برای یک کار از کشور خارج بشی 😀 ملودی : چی...چی من....نمیدونم باید به مرینت بگم 😕 لایلا : باشه برای کارت میری انگلیس 💎 ملودی : مرینت میزاری ؟ مرینت : چون خیلی دلت میخواد و از کشور انگلیس خیلی خوشت میاد باشه 😊 ولی مطمئنی دیگه یک هفته دیگه برگشتی😞 ملودی : قول میدم 😀 مرینت : باشه خدافظ خواهر جونم مواظب خودت باش 😟 ملودی : باشا خدافظ😘 یک ربع بعد * آدرین : شنیدم ملودی میخواد برای کار عکاسی بره انگلیس 😄 تبریک میگم خوب داره تو کارش موافق میشه 😆 مرینت : آره ، ممنون 😁

ساعت ۹ شب * آدرین : مرینت وایسا نرو 😐 مرینت : من با تو نمیام 😡 آدرین : میای و کار رو امضا میکنی 😐 مرینت : اوفف حداقل غرورت رو بزار کنار و با لحنه دستور دادن نگو و یک کلمه بگو لطفا ، پسر اصلا حالیت هست دارم چه پروژه ای رو قبول میکنم میخوام بیام چهره دختره شهردار رو بکشم و ۵۰ تا کار لباس دکلته و گیپور براش میکشم و میبرم بدم خیاط تا مثل همون دقیق در بیاره و کارای دیگه ، اونم فقط من 😠 آدرین : من ازت خواهش نمیکنم و بهت دستور میدم به عنوان رییس و تو این کار رو انحام میدی 😐 مرینت : خیلی مغروری خیلی 😬😬 آدرین : این یعنی باشه 😒 مرینت : من که هرچی میگم باز تو نرف خودت رو میزنی ، ایییییش ، باشه ولی شرط دارم 😏 آدرین : چه شرطی ؟ مرینت : بعد از این کارام باید پول اجاره خونم رو این ماهش و ماه قبلش رو پرداخت کنی 😌 آدرین : مگه خودت پول نداری 😐 مرینت : آخه گاو اگه داشتم به تو میگفتم 😬 آدرین : باشه😒

فردا صبح * صاحب خونه مرینت خانم بانو : سلام دخترم ببین تو کرایه برج پیش رو ندادی و این کرایه بورج هم نزدیک هست ، منم پسرم تازه داماد هست ببخشید اما دیگه باید این خونه رو همین الان خالی کنی و اجاره برج پیش رو بدی و این کرایه این بورج هم باید بدی 😡 مرینت : بانو خانم این چه کاریه آخه ، من چجوری تو همین روز هم پول شما رو بدم هم خونه رو خالی کنم و هم خونه پیدا کنم 😟 لطفا یکم درکم کنین 😓 بانو خانم : میخوای کمکت کنم باشه پس کار اساس هات و پولت رو حل میکنم ، اساس خونت رو برای کرایه این برج و برج پیش میگیرم و دیگه تصویه حساب میشه بفرما برو از خونه من بیرون 😐 مرینت : لطفا این کار رو نکنین بانو خانم ، آیی ، لطفا 😢 بانو : من این حرف ها حالیم نمیشه بیا برو بیرون 😡 مرینت : آیییی دستم رو ول کنید 😢 بانو خانم آییی 😖 بانو : برو دختر برو دیگه ، نکنه میخوای جلو در بشینی 😠 مرینت : بانو خانم حداقل بزارید وسایل خودم و خواهرم رو بردارم 😭(مرینت به گریه افتاده بود)

نیم ساعت بعد * بانو : بیا لباسهاتون رو جمع کردی برو بیرون 😬 مرینت : بانو خانم لطفا بزارید حداقل تا موقعی که خواهرم میاد بمونم 😭 بانو : نخیر نمیشه برو بیرون و با پولی که بعد از کارت گیر میاری برو یک جای دیگه رو اجاره بگیر 😡 مرینت : آییی دستم رو ول کنید 😭 آخه من کجا برم بانو خانم 😭😭 در رو باز کنید ، بانو خانم من سر صبح کجا رو دارم برم 😭😭😭 همسایه : مرینت دخترم اینجا نه بالا شهره نه پایین شهر ، اگه کرایه ندی بیرونت میکنن ، حالا اگه میخوای بیا خونه من یک چند روزی بمون پسرم خونه هست 😁 مرینت : نه خاله ممنون 😔 تو فقط میخوای من رو زن پسرت کنی 😞 همسایه : خوب دخترم بالاخره تهش میخوای چیکار کنی یک آقا بالا سر باید داشته باشی وقتی پدر نداری 😌 مرینت : نه خاله ، من رفتم 😪 ..... یک ساعت بعد * با دو تا چمدون ، تک و تنها کجا برم ، جواب ملودی رو چی بدم ، تا کی تو پارک بشینم 😞

آدرین : مرینت خوبی 😮 مرینت : چیییی.....آدرین تو اینجا چیکار میکنی 😱 آدرین : اومدم در خونت کسی در رو باز نکرد یکی از دخترای کوچه گفت آبجی مرینت رفته تو پارک نشسته گریه میکنه ، منم نگرانت شدم سریع اومدم 😯 مرینت : برای چی اومدم دم خونه ؟ آدرین : میخواستم آدرس و کار هات رو بدم 😕 مرینت : باشه بده برو 😢 آدرین : چرا بغض داری ؟ چیشده ؟ چرا چمدون به دستی 😞 مرینت : صاحب خونم بیرونم کرد 😭 (بغض مرینت ترکید و شروع کرد به گریه و آدرین کنارش نشست و آرومش کرد 😊) آدرین : پاشو بریم خونه من 😁

مرینت : دیگه چی 😂 آدرین : نخند شوخی نکردم 😐 مرینت : وا مگه دیونه شدی بیام خونت 😐 آدرین : نه برای همیشه که ، بریم اونجا یک آبی به دست و صورتت بزن ، یکم استراحت کن ، کارت رو بکن ، بعد از کارات بیا یکم فکر کن ببین جیکار میتونی بکنی ، تا یک هفته دیگه هم که ملودی نمیاد ، میتونی یک کاریش کنی ، تا هر وقت هم خواستی میتونی هم تو و هم ملودی خونه من بمونید 😁 مرینت : پسر مگه تو زن و بچه نداری 😐 ادرین : دیگه چی بیا بابابزرگم بکن 😐 مرینت : نداری 😲 آدرین : نه تک و تنهام تو خونه 😐 مرینت : وایی فکر بد کردم ببخشید ، باش پس ☺