
سلام امید وارم خوشتون بیاد
(سلامدوستان ببخشید من تو قسمت قبل اشتباهی گفتم میا چشماش یاسی نه چشماش هم رنگ موهاشه ببخشید )اززبان مارنی👈خیلی خوش حالم چون منو میا قهرمان های شهریم به ما میگن خواهرای ستاره ای .به میا گفتم: میا میای بریم تو جزیره ی خانوادگی ما تا از شر اون مارسل ومارکوس راحت باشیم .گفت: باشه حتما.که یهو ....
جک زنگ زدو گفت: اون عوضی رو گرفتیم .گفتم: باش......که حرفمو قطع کردوگفت :دارم میام دنبالت.گفتم: غلط زیادی نکن من باتیم میام ادرسو بفرست وقطع کردم.میاگفت:کی بود؟
ینطور باهاش حرف زدی.«توجه مارنی دختر یکی یدونه پدرشه برای همین خیلی بهش احترام می زارن هیچ کس جرعت نداره بهش بی احترامی کنه چون هم یکی یدونس وپدرش جزو سه نفر از پولدار ترین هاست ،پدر میا شماره ۲وپدرمیلا۳.پدرمارنی شماره یکه.
باخونسردی کامل گفتم:هیچکی میشل بود.«میشل خواهر کوچیک تره مارنیه، مشخصات میشل :قد۱۵۶چشم ابی وموهای زرد لیمویی» خب تو برو وسایلت رو جمع کن.گفت: باشه .این اولین باره که باهم تنها میریم جزیره اوردگان البته جزیره ی مانی اوردگان.😃😊گفتم:خب راستش مری تا جزیره ی خودش همراه ما میاد.«مری خواهر بزرگ تر مارنی:سن۲۱.قد۱۶۶ چشم مشکی مو مشکی.»گفت:مشکلی نداره😊
خداحافظی کردیم .تیم اومد دنبالم ادرسو گفتم رفتیم .دیدم جک مارکوس رو بسته وچشماشوهم همین طور داد زدم :عوضی تو می خواستی چی کار کنی ها.گفت: منظورت چیه؟اصلا تو کی هستی!دوباره داد زدم:جک وازشکن هم خودش هم چشمش.گفت:اما.دادزدن:اما نداریم تیم ،جک برید بیرون .تیم:اما من محا.....نذاشتم ادامه بده داد زدم بببببببببیییییییییییررررررررررروووووووووننننننننننن.گفت:چشم
ورفتن بیرون.دست وچشم هاشو واز کردم .گفتم:منو نمیشناسی ها.گفت:ممممممارنی خودتی فرشته ی کوچولوی من .چقدر بزرگ شدی.داد زدم : خفه شو من اون مارنی قدیمی نیستم من مارنی جدیدم😭😭 ججججججککککک ،تتتتتتتتتتیییییممممم.گفتن :بله😰
اینو ببرید ولی دهنشو ببندین به حرفاشم گوش نکنید من دیگه میرم.😭😠😢جک:مارنی خوبی؟😰😱گفتم :چی؟گگگفتی مممارنی.من خوبم.ودویدم بیرون جک وتیم اومدن دنبالم که دیدم جک دادزد:نننننننننننننننهههههههه مارنی وهمه چیز تار وسیاه شد.اززبان جک:مارنی خیلی ناراحت بود داشت می دوید تو خیابون که یه ماشین زد بهش .داد زدم:ننننننننننننننننننهههههههه مارنی.دیدم تیم بلندش کرد وبرد بیمارستان.خیلی عصبانی بودم رفتم تو خونه وداد زدم:عوضی بهش چیگفتی که خودکشی کرد.مارکوس:وای نه حالش خوبه😲😱.گفتم: چی بهش گفتی؟😠😬😡گفت:به تو ربطی نداره.
اززبان میا👈تیم بهم زنگ زد گفت مارنی تصادف کرده.زود بیا.گفتم:باشه .اززبان تیم:وای مارنی خرگوش کوچولوی من مایکل قبل از اینکه بره مادریدا اونو به من سپرد اگه اتفاقی براش بیفته هرگز خودمو نمی بخشم.😭😢😭😢😭😰
انچه خواهید دید :وای مارنی ننننه.........متاسفم مایکل........تیم هرگز نمی بخشمت ........مارنی لطفا چشماتو بازکن اپن چشمایی که وقتی عصبانی میشدی از دریای غرق کنندش تبدیل به اتش سوزان می شد.
امید وارم خشتون بیاد .
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نه عزیزم تک فرزنده تو قسمتای بعد می فهمین چرا