
سلام اینم قسمت ۴
اززبان تیم👈خداراشکر مارنی حالش خوبه ورفت جزیره .وای حالا جواب مایکل رو چی بدم ای خدا😵😧جک گفت:تیم حالت خوبه؟گفتم :خوب خوب باشم وقتی مایکل داره میاد .غریبه:انگار خیلی از من می ترسی.تیم:مممممممایکل تو اینجا چی کار می کنی.مایکل: اومدم اخراجت کنم .هرگز نمی بخشمت.تو قول دادی مواظبش باشی .تیم: تخسیر من نبود تخسیر مارکوس بود مایکل: مارکوس😲اینجاست 😮تیم :اره یه چیزی به مارنی گفت که به ما نمی گه اون چیز باعث به خطر افتادن جون مارنی بود.
اززبان مایکل👈گفتم:خب این مارکوس کجاست.تیم:تو خونه ی جک .بریم اما قبلش چشم هاشو ببندین. جک:چشم .بستیم.او سلام مارکوس دوست قدیمی از اون حرفای قدیمی که به مارنی زدی چی بود.مارکوس: مایکل تویی.اره پس کی باشم .مارکوس: خب که چی چرا منو دوروزه اینجا اوردین ها چرا مارنی خود کشی کرد .حالش خوبه .خفه شو .تو بخاطر مارنی زمینو هم ول می کردی حالا هم رفتارتو ول کردی .مارکوس: اره که کردم دلم خواست از روزی که خواهرت منو کنار زد عوض شدم .اوپس از اون روزه.
از زبان مارنی👈الان دوروزه اینجاییم خیلی خوش می گذره.میا:مارنی بیا والیبال .نه نمیام میا:باشه پس «ستاره ی بنفش اماده»داری چی کار می کنی .میا:می ندازمت تو اب .نه نمی تونی«ستاره ی صورتی اماده»خب حالا دیگه نمی تونی .میا.چرا می تونم «اشعه ی ستاره ای».باشه خودت خواستی«گرد باد ستاره ای»بگیر .بببببببببوووممممم .وای چه صدایی داد .ولش کن میا بیا موهاتو رنگ بزنم .میا:باشه .«دوساعت بعد»عالی شدی .میا:وای مارنی با موهای قهوه ای خیلی جذاب شدم .حالا تو بشین من رنگ کنم.باشه «سه ساعت بعد »وای میا با موهای مشکی خوشکل تر شدم مخصوصا وقتی چشمام صورتی میشه«چشم های مارنی با احساساتش رنگ عوض می کنند»میا:اره مثل الان .
یه هفته بعد👈وای نه این بتور نکردنیه .مایکل بلند شو😭😭میا:بلند شو مارنی اون مرده .نه بلند نمیشم بلکه می دوم.میا:مارنی وایسا.دویدم تا به جت رسیدم رفتم فرانسه تو خونه ای که به طور مخفیانه خریدم رفتم تو.تاریک بود ولی جالب چشمام سیاه شده بود رفتم تو یکی از اتاقا مایکل قبلا اینجا می خوابید وقتی یه روز اومدیم اینجا چه جالب این تخت مثل یه تابوته.درش رو واز کردم یه ادمه با موهای سیاه وچشمای قرمز اومد جلو.تو کی هستی تو خونه ی من چی کار داری .اهان حتما یکی از حقه های مایکلی مایکل مرده ورفتم تو تابوت وخوابیدم.
اززبان میا👈مارنی رفته متمعینم رفته تو خونه ای که تو فرانسه داره .رفتم دنبالش وقتی رفتم تو دیدم صدای جیق اومد.پشت سرمو دیدم مارکوس بود.دیدم یه پسره ی مومشکی وچشم قرمز با دندونای نیش بلند داره میاد نزدیکم.دادزدم تو کی هستی؟؟؟ اون : من جاناتان هستم.لطفا بیا اون فکر کنم دوستت باشه رفته تو تابوتم درش روهم بسته.تا اینو شنیدم شکه شدم گفتم :یعنی تو نمی خوای مارو عضیت کنی .جاناتان:معلومه که نه فقط اون دوستت رو از تو تابوتم دربیار ولی با اون مرده که اونجاست کار دارم شما می تونی بری فقط اون داره داد می زنه مایکل . مایکل حالش خوبه.گفتم:تو مایکل رو میشناسی. جاناتان: اره دوستم بود .گفتم: اون مرده واونی که اونجاست خواهرشه وتو خیلی شبیه اونی .جاناتان: پس چرا چشماش سیاهه
گفتم: منظورت چیه نه نکنه خودش رو کور کرده .نه اون این کارو نمی کنه ولش کن .حالش خوبه این مهمه.
از زبان مارنی👈تو تابوت بودم که یه صدایی از پایین شنیدم فکر کنم صدای جیق زدن بود.صدا:خخخوناشام .گفتم حتما جکیه اومده خونه که اون پسره رو دیده.«جکی خدمت کار خونه هست .اجازه نداره بره تو اتاقا.مشخصات جکی :چشم ومو قهوه ی متمایل به ابی » رفتم پایین دیدم میاست.داره با اون حرف میزنه .میا گفت:خب اقا پسر من ..حرفشو قط کردم وگفتم:ااااااووووووننننن اااااااسممممم داره.درجا پریدن رو هوا .فکر کنم منو دیدن ترسیدن .اون پسره داشت می دوید بره بالا دستشو گرفتم وگفتم:تو اون اتاق نمی ری.رفت داد زد:خخخخخخخخخددددددددداااااااااااااا در اتاقو واز کن.گفتم:نچ .
میا گفت:حالت خوبه؟چشمات چرا سرد وبی روحه؟گفتم:حالم خوبه .من چه میدونم ولم کنین تو تابوته بهتر بود .داشتم می رفتم بالا که پسره دستمو گرفت وگفت :کجا اون تابوت منه.گفتم:بوده .گفت:بخند.گفتم:چرا .گفت:بخند.گفتم باشه وخندیدم.داد زد:ووووووواااااااااییییییییی خخخخخخخدددددددااااا اون یه خوناشامه .
گفتم:من ادمیزادم.نادون .اززبان میا👈داد زدم :نننننننننننننننننننهههههههههههه.اخه چرا مارلو باید الانم که نیستم حرص ماری رو در بیاره ماری هم بیاد واین اوضاعو ببینه که بهترین دوست من خوناشامه.ای خدا
انچه خواهید دید: وای .......خدا ......چرا .........من ........وای ...ننننننننننننننننننننهههههههن مارنی.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)