سلام دوستان من دو تست گذاشتم ولی چند روزه منتشر نمی شه قرار بود اگه اخرین تستم ۱۶ نظر باشه داستان بنویسم اما من زود نوشتم و اگه این داستانم به ۲۰ نظر برسه بازم میزارم.این داستان فقط یه پارته
روز اول دبستان بود.بازم مرینت طبق معمول دیر پاشد سریع حاضر شد تا بره مدرسه البته دیگه دستو پاچلفتی نبود که وقتی ادرین رو ببینه.از زبان مرینت:رفتم مدرسه همه دوستام بودن خیلی خوش حال شدم کلویی لایلا و کاگامی هم بودن اما مهربون شده بودن.رفتم وارد کلاس شدم........زنگ کلاس خورد من رفتم خونه. تصمیم گرفتم با کت نوار برم پیش هاکماث تا دلیل شرور کردن دیگران رو بپرسم اگه تونستیم بهش کمک کنیم چون ادم های بد به خاطر یه دلیلی همیشه بدجنس هستند.(واقعا اینه) تبدیل شدم و به کت نوار زنگ زدم برنداشت برای همین رفتم یه فیلم زنده گرفتم تا در حالت معمولیش بیینه و پیاممو دریافت کنه.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
عاااااااااالیییییییییییییییی😘😍☺️🥰🙃😉🤩😄
اگه خوشتون نیومد لطفا نظر ندید
و لطفا زود قضاوت نکنین عزیزان من دلم نمیخواد کسی را مسخره کنم بازم ببخشید بخاطر نوشتن اشتباهم🤗🤗🤗🤗
😐😐😐
خوب بود لطفایک سری هم به داستان من قلب یخی ۱و۲و۳و۴و۵ بزن و در پارت ۵ نظر بده.بزن روزی پروفایلم
خیلی ممنون از لطفتون حداقل یکی خوشش اومدد چشم حتما