
.خب ممنونم❤ که با نظرات با ارزش تون🎀 بهم روحیه میدید ادامه دو نظر 🎈مرسی واقعا ممنونم😘
آنچه گذشت🎀منو آدرین🧸 داشتیم حرف میزدیم💋که نه نه🥵🥵🥵🥵🥵
پلگ و تیکی 🙀🐞دوتاشون از گشنگی 🍁غش کرده بودن😵سریع بهشون🥴 من یه ماکارون 🧁به تیکی آدرین یه پنیر 🧀به پلگ و🙀 خدا رو شکر خوب شدن❤ من و آدرین☺ باهم پلگ و تیکی 😊باهم داشتن 😁حرف میزدن🐞😙 برای همین یهو پلگ 🙀تیکی رو بوسید💏آدرین گفت🥴
نمیدونستم🤨 تو ام احساس داری😑 فکر میکردم🤔 فقد عاشق پنیری🧀 پلگ گفت بچه جون 😸من و تیکی اولین کوامی😼 ها بودیم 😻هر صد سال یه بار 💋که جعبه تغییر کنه 😎ما هم رو میبوسیم💏 و راستش😙 من یه جورایی 🕺حبه قند 💃رو خیلی 💇♀️دوست دارم خیلی 🐞❤💜
که یهو تیکی🤭 گفت منم همین طور😙 و هم رو بغل🥰 کردن آدرینم🤔 یه جوری به من نگاه میکرد 😏که یهو من رو بوسید💃 موقع بوسیدن😚 مون یهو گوشیم زنگ خورد😬 آلیا بود گفت😳 دختر من امشب😯 نمیتونم بیام 😕میتونی تنهایی بمونی 🤓گفتم حتما آلیا 🥳
بعد قطع کرد 😀و به آدرین گفتم 😅میتونی پیشم😳 بمونی گفت🤩 نمیدونم هرچی😕 پدرم بگه بعد😒 زنگ زد به پدرش🤐 و پدرش جواب داد🤕 و گفت آره میتونی 😍خیلی عجیب بود☺(خب دوستان 😉دیگه گابریل آدم خوبی😗 شده و قراره 😎با ناتالی ازدواج😚 کنه و ما حاکماث و😕 مایورا ی جدیدی داریم😶) و آخ جون با آدرین🥳
کسی که💋 این همه وقت دوستش👰 داشتم بلاخره🤵 بهم رسید🧚♀️ دیگه هیچ چیز جلو ❤مون رو نمی گیره🤩 داشتم آدرین رو بغل 😊میکردم که یهو گفتم🤨 کاگامی کاگامی چی😤 (من قراره همه رو از دست دوتا شون نجات بدم ولی نمیگم کدوم ها یعنی کلویی لایلا کاگامی حدس بزنید بریم سر داستان با اجازه)😘😘😘😘😘
کاگامی رو بخیال 😍میشم فردا بهش😊 زنگ میزنم 😁الان بیا بغلم لیدی 😇خیلی وقت بود که 🤩میخواستم یه دل سیر 😚بغلت کنم🤤 الان تو بلاخره 😘بهم رسیدی و من 🧚♀️به تو خیلی دوس🙀 که یه چیز باعث شد😸 خودم سکوت کنم😮 دیدم پلگ و تیکی ❤خیلی باهم شادن و دارن حال میکنن🧐🧐🧐
که یهو مرینت😍 گفت آدرین مرسی❤ که هستی😙 منم گفتم تو مرسی🤩 که هستی😚 و ماهم همرو بوسیدیم 💏بعد هم تیکی😮 و پلگ هم باهم 😸خیلی خوب بودن 💑ما ام دیگه خوب شدیم💃 بعد دوباره جعبه🌌 رو دیدم باورم نمیشد نه آخه🙀 چرا چرا آدرین کمک😰آنچه😉 خواهید دید😃
چی چرا😖 مرینت چرا اینجوری 🥺هست چرا😳 برای چی بعد تیکی ☹گفت چی شده🥶 پلگ گفت نه😲 (دوستان☺ من دارم از😊 هر تیکه اش 😘میگم همش😍 یه جا نیست😉) بعد پلگ🙀 گفت بدو بیا بریم الان🤫 بر میگرده ما باید😰 پیداش کنیم 🙀مرینت گفت چی 🤔کی پلگ و تیکی😑 رفتن ما ام رفتیم🙄 دنبالشون😰
خب دوستان☺ این قسمت هم 😅به پایان🥰 رسید همه ی این🙂 اتفاقات به خاطر❤ خواسته ی شما💚 تو نظرات با ارزش تون💜 هست بازم لطفا بگید🎀 تا چند قسمت🎁 باشه و چی🎈 بشه خیلی دوستون ❤دارم بای🧸 تستچی تو رم خیلی دوست دارم💜❤ لطفا قبول کن 🥰فعلا👋👋👋👋👋👋👋👋👋👋👋👋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
همش شد استیکر که
باشه دیگه استیکر نمیزارم🤩😘😍
خوب بود لطفایک سری هم به داستان من قلب یخی ۱و۲و۳و۴و۵ بزن و در پارت ۵ نظر بده.بزن روزی پروفایلم
بد نیست ولی کم مینویسس 😠❤😁
باشه زیاد می نویسیم از این به بعد 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
خوب بود ولی کم بود گلم
تا سی ادامه بده چون عالی مینویسی عاشق داستانت شدم
عالیه
بد نیست....این قدر استیکر نزار تو داستانت