آبشار جاذبه :در بعد ویرانی سرخ

خب بچه ها داستان با داستان آبشار جاذبه کلا متفاوته ولی بعضی شخصیت ها یکسانند و در خط زمانی دیگه و بعدی دیگه داستان داره رخ میده

مکان رویداد این قسمت جهنم خب بهتر بگم جایی که سایفر ها زندگی میکردند بیل و ویل(برادر کوچیکه ی بیل) وکیل(برادر بیل) ومانستر(پدر بیل) و رین (مادر بیل) و شیل(خواهر بیل) و در آخر برادر زاده ی مانستر یا پسر عموی بیل و کیل و ویل و شیل(برایان)

در ذهن بیل :چند وقتی بود که عمو پاسکال فوت کرده بود و به همین خاطر برایان که میشه پسر عموم اومده و کنار ما زندگی میکنه ما هم اونو به عنوان برادرمون بعد از خواهشای مامان قبول کردیم اما خب اون همون ع.و.ض.ی ای هست که بود در ضمن هنوز یه مقدار هم مشکوکه شیل و ویل و کیل داشتند میگفتند که باید بش اعتماد کنیم یا نه به همین خاطر من اونا رو تو دنیای ذهن فرا خوندم

از زبان کیل :بچه ها صادقانه بخوام بگم ازین یارو متنفرم و من میگم نمیشه حتی بش نگا کرد خودتون که میدونید غیر عادیه که اون تونسته یه بعد رو با کمک عمو نابود کنه از زبان شیل:بچه ها خب ببینید منم با کیل موافقم ها اما خب شاید عمو پاسکال مجبورش کرده از زبان ویل : اه ای بابا شیل چرا همیشه نیمه پر لیوان رو نیگا میکنی من حس خوبی به این قضیه ندارم

از زبان بیل:خب آجیام داداشام تموم شد؟خیلی تاثیر گزار بید. خیلی خب دور از شوخی من با کیل موافقم و ما باید .... صبر کن یکی وارد بعد شد چی!!

لطفا بگید ادامه بدم یا نه

☃️اگه تا اینجا اومدی بلایک