
سلام به اولین داستان من خوشومدید
دیپر;ما داخل ابشار جاذبه بودیم داشتم کتامو میشتم که یک دفعه یه صدایی شنیدم می گفت وقت قهرمان بازیه و یهو از بیرون کلبه یه نور سبز اومد و یکی گفت کله الماسی اومدم بیرون ببینم کیه دیدم یه موجود الماسی داره با یه جن قولک میجنگه [ جن قولک در فصل 1 قسمت 12 ابشار جاذبه ] سریع اینه گرفتم جلو صورتش
بعد اون موجود الماسی گفت ممنون بعد یهو علامت رو سینش قرمز شد و صدا کرد گفت من باید برم اون رفت منم دنبالش کردم ولی توی الف ها یه نور قرمز اومد و بعد یه پسر 10 ساله دیدم گفتم ندیدی اون کجا رفت اون گفت نه منم براش گفتم اونم برای گفت که با پدر بزرگش و دختر عموش در تابستون دور دنیا میگردن دعوتشون کردم معما کده عد تجوهم به ساعتش جلب شد درست مثل علامت اون موجود الماسی بود گفتم
اون ساعتو از کجا اورده ای گفت یه قصه طولانی داره منم بردمش به اتاقم اونجا هش گفتم که فهمیدم کیه اونم از سیر تا پیاز اون ساعتو برام گفت منم راجب به بیل و ابشار براش گفتم و همه چیزو به عمو فورد گفتم اونم اومد تو اتاق و با چشم های خودش تبدیل شدنش رو دید بن;موجود سریع بعد یهو ساعت نگ خورد از موس بود گفت که ساعت نیرویی قوی تری از ویلگکس رو در کنرم حس کرده بعد هو گفت وقتی ساعت اینجوری بشه برای اینکه بتونی دفاع کنی موجود ایکس رو از تو قفل میاره بیرون [موجود ایکس همون سیاهه که انگار بدنش از فضاهه
بعد شب خوابیدیم تو خواب اکسولاتل رو دوباره دیدم [ این داستان بعد از کمیک اکسولاتل است ] گفت اینو بگی گفتمش چیه گفت گفت بخورش چبیه اب بود خوردمش انگار قدرت گرفتم و گفت این نصف قدرت منه دیپر بعد از خواب بیدار شدم ولی قبل از این که بیدارشم اون به بیل اشاره کرد
بعد بن نشته بود داشت بزی میکرد ک مجسمه بیل اومد جلوش بعد و روح بیل داشت وس وسش میکرد داشت باهاش دست میداد اومدم دستشو گرفتم بعد یهو مجسمه بیل رفت بهش گفتم یهدت رفت نباید به مجسمش دست بزنی او گفت ببشید هواسم نبود بیل رفت پیش ویلگکس و به اون پیمان بست و و باهم داشتن نقشه میکشیدن یهو ارتش ویلگکس مثل چی حمله کرد
عمو فورد مرو برد به ازمایشگاه اونجا مجهز شدیم بیل اومد داخل کلبه بن یهو کله شق شد و به بین حمله کرد با مو جود چهار دست سایفر با بن دست داد ولی چون تبدیل شه بود نیومد برهن سایفر بن رو لح کرد و بعد خواست امنیتریکس رو د بیاره ولی نتونست
پس رفت دوباره پیش ویلگکس و بهش همه چیز رو گفت اونم رفت به بعد کابوس و کیل و ویل به اجبار و مادرش رو اورد [ فقط ویل و ریل به اجبار اومدن ] ولی وقتی نبود بقیه با بن هم همینطور رفتم ازمایشگاه قدیمی فورد همون درختیه در فصل 2 قسمت 2
اونا [خانونده سایفر ] اومدن سراغ دستگاه ولی به چراغ قوه کوچک کننده برده بودنش بیل اون ازمایشگاه رو نمیدونست کجاست بعد
بخشید جای حساس قطع شد دادم دستگاه سهمیه بندی کنه
لطفا کامنت بزارید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام من ازین چرتو پرتای قاطی پاتی کارتونی خوشم نمیاد من دیونه آبشارجاذبم و نظرم اینه: افتضاحححححح در حد المپیک هرکس جواب خواست بده ، بده🤢😫
بچه ها من بیپر۲ هستم
ولی این آدم محترم بیپر کلی تفاوت
و داستانت خوب بود
ممنون
امیر رضا درج
خوب بود💙.
من اول فکر کردم داستان بیپر خودمونه😂
منم🤣
خوندم گفتم خدایا چرا اینجوری شد بعدش فهمیدم بیپر خودمون نیست
منم 🤣
آره منم
فکر کردم داستان تغییر کرده🤣🤣🤣🤣
سلام عالی بود میگم میشه بگی کی هستی بیپر فکر میکنه کپی کردی بخاطر همین پرسیدم
حاجی از بیپر ۲ تقلید نمیکنی ؟؟
نه
نه من اول گذاشتم یو صف برسی بعد زدم ببینم کسی بن تن و آبشار جاذبه نداشته بعد مال بیپر 2 رو دیدم ولی از اون کپی نکردم اول گذاشتم توبررسی بعد مال اونو دیدم
اها
من اول فکر کردم داستان بیپر ۲ هست بعد که دیدم نوشتی اولین داستانم تازه فهمیدم که تو بیپر ۲ نیستی
ولی برای پارت اول خوب بود
راستی ماجرای ملاقات با خودم ولی متفاوت خیلی قشنگ بود
ممنون
باید بیشتر توضیح بدی
غلط املایی داشتی و واقعا ماجرا رو نفهمیدم
چون با کیبورد کیس نوشتم هی خودش هر کلمهای که نمیفهمه رو عوض میکونه
منم همینطور