
سلام دوستان شرمنده من پیجم رو از دست دادم این پیج جدیدمه .امید وارم خوشتون بیاد
سلام من میا اسکلندر هستم .من یه دختر ۱۶ساله هستم توی خانواده ی اشرافزاده زندگی میکنم من یه خواهر دارم به اسم ماری که ۱۵ ویه برادر به اسم مارلو اون۱۴سالشه .اسم پدرم جیمز هست واسم مادرم جِیمین .پدر من صاحب کارخانه های ماریون اسکلندر هست .«خب دوستان حالا شروع داستان»از زبان میا👈 دوباره این مارلو صدای گوش خراش ماری رو در اورد .صدا:مممممممممماااااااررررررللللللووووو می کشمت .مارلو:خخخخمم اگه دستت بهم رسید .منم که حوصله نداشتم رفتم بیرون وگفتم :بس کنید دیگه. من درس دارم .به مامان میگم مارلو با اون .داشتم می گفتم که مارلو داد زد:بببباشه فقط اون رو نگو خفه میشم .دوباره گفتم: ماری به بابا میگم که پرید وسط حرفم وگفت:ههههههییییییسسسس باشه خفه میشم .ورفتن تو اتاقاشون .من گفتم:اخیش بالاخره تموم شد ورفتم تو اتاقم که با مارنی حرف بزنم .«یک ساعت بعد» وای مارنی باشه باشه کشتی منو باشه الان میام .(مشخصات میا:یه دختر ۱۵۵زیبا باچشم های یاسی وموهای قرمز تیره.مشخصات ماری:یه دختر ۱۴۵متری با چشم های مشکی وموهای بنفش.مشخصات مارلو:یه پسر ۱۵۰متری با چشم های سیاه و موهای قهوه ای.مشخصات مارنی:یه دختر۱۶۰متری با چشم های ابی وموهای خاکستری)مارنی:باشه زود بیا.«خب دوستان این از پارت یک اگه نظر ها به ۴۰تا رسید ادامه میدم » وقتی رفتم پایین دیدم اون پسرا ی مضاهم بازم اومدن اسمشون مارکوس و مارسل میگهن عاشقمن ولی من دوسشون ندارم وبه بهونه ی مارنی دویدم ورفتم.مارنی میگفت :یکم شمارشونه بده تا بدم به تیم «تیم محافظ مارنی هست چون پدر مارنی پولدار هست وصاحب کارخانه های ماشین سازی زوکبرگ هست» یهو دیدم مارنی داد زد:تتتتتتتییییییممممم.یه پسر بلند قد اومد وگفت:بله «مشخصات تیم :یه پسر ۱۷۰سانتی با چشم های ابی وموهایی قهوه ای »من تا اونو دیدم گفتم: مارنی این بود ادمی که می گفتی 😕گفت:اره کارش رو ندیدی ولی اره راست میگی بهش نمیاد این کاره باشه ولی بشین و تماشا کن.گفتم: باشه من به تو خیلی اعتماد دارم .
گفت: باشه به من اعتماد داشته باش.داشتیم حرف می زدیم که تیم گفت:ببخشید میشه بگید حالا چرا من رو صدا کردید؟😕 گفت: می خوام راپورت این دوتا خل وچل رو برام پیدا کنی «مارسل ومارکوس رو میگه»تیم:بله حتما بانوی من .فقط اونا کجان😕😃مارنی :اونا تو خونن وانمود کن می خوای یکی از وسایل دوستم رو بیاری اون موقع ببینشون وراپرتشون فردا رو میزم باشه .حالا می تونی بری.یادت باشه اون نفهمه ها .تیم:باشه چشم بانوی من روی من حساب کنید.به مارنی گفتم: انگار خواهر ما عاشق شده😂😂اون گفت: خب راستش اره ولی کاری میکنم که حز کنی.
زبان مارنی👈داشتم با میا حرف می زدیم که جک زنگ زد وگفت: متاسفانه الان زدم به مارسل وتحدیدش کردم به کسی نگه و از میا دور شه خوبه.گفتم: اره عالیه من دارم میرم بیرون بعدا باهات تماس میگیرم بای«مشخصات جک:قد۱۶۸ چشم ابی وموهای مشکی».میا گفت: کی بود؟گفتم:جک بود زنگ زد گفت یه کیشون پر.😎گفت:وای ممنونم مارنی.
از زبان میا👈وقتی که مارنی گفت :جک گفته یکیشون پر .یکم ناراحت شدم ولی از شر مارسل راحت شدم .نمیدونم چرا وقتی به تیم نگاه می کنم نمیتونم حرف بزنم و قرمز میشم🔴😥ولی فکر کنم دوستش دارم.
داشتم باخودم حرف می زدم که مارنی گفت: دردت رو می دونم.گفتم:😅واقعا.گفت: اره از قیافت معلومه عاشق تیم شدی.وقتی اینو گفت مثل گورجه شدم🍅که گفت: نمی خواد برای من گورجه شی برو برای کسی که پشت سرته گورجه شو.دیدم تیم پشت سرمه.اون موقعه از گورجه هم قرمز تر شدم🔴😲تیم گفت: بانوی من ایشون حالشون خوبه ؟مارنی:اره خب یکیشون که پر .اون یکی چی ؟که یهو ......
تو گوش مارنی یه چیزی گفت ورفت .گفتم :مارنی چی گفت؟😕😠مارنی :هیچی فقط گفت وضع اون دومیو نگم بهتره واین گوشی رو داد به من .گفتم:بگو اون یکی چی؟؟😕😡مارنی:خب اون تو پارتی های غیر مجاز و،،،،،، از اینجور کارا شرکت می کرده واونجا معروفه همه میشناسنش وهر روز میره اونجا .گفتم: ییییعنی ولش کن هیچی.مارنی:اهان پس که اون خواهروبرادرتو اونجا برده.گفتم:تو از کجا میدونی؟مارنی:خب راستش رو بگم پدرم منو رعیس هر۹۰۰تا کارخونش کرده وبهم گزارش دادن که گروهی از پسرا دخترا رو می برن اونجا وچیز خورشون می کنن واز اون کارا ،،،،،فکر کنم تو رو هم می خواسته ببره اونجا.
از زبان مارنی:داشتم به میا توضیح میدادم که جک دوباره زنگ زد وگفت: جای پارتی شون رو پیدا کردم.دستور چیه؟گفتم:همه بریزید وبگیریدشون.گفت: چشم.وقطع کرد.
اززبان جک:وقتی تیم راپرتش رو گرفت اولی خلاس دومی هم پر .«دوساعت بعد»وقتی همشون رو گرفتیم اون پسره ماکوس هم همراهشون بود .اون رو از بقیه جدا کردم وگذاشتمش تو ماشین وبقیه رو به پلیس تهویل دادیم .حالا که اینو گرفتم حتما درخواستم رو قبلول میکنه که من بشم رانندش .
از زبان تیم:وقتی به اون دختره میا نگاه میکنم تو چشمای یاسیش غرق میشم .حالا اگه خانم بهش بگه شاید قبول کنه که بامن بیاد کافه .خیلی دوستش دارم ودلم می خواد مال خودم کنمش.😍😍😃
خب ببخشید جاهای حساسش کات می کنم تا نظرا به۴۰تا نرسه ادامه نمیدم.انچه خواهید دید:مارنی یه لحظه گوش کن......وای نننننننننه........ککککمممک .........یکی کمک کنه😭😭
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دوستان راستی تو پارت دو که گفته زدمش با ماشین زده قدش
بی صبرانه منتظرم