12 اسلاید صحیح/غلط توسط: کوکی انتشار: 3 سال پیش 232 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
......
سلام.... ببخشید پارت قبلی جای جیمین و تهیونگ و برعکس مینوشتم.... آخه مدرسه هاهم شروع شده حواس برام نمونده شرمنده...... خب پس خودتون جاشونو درست کنید توذهنتون. ممنونم میریم سراغ داستان......
جیمین: منظورت چیه.... جون می: ببخشید خب....... درخونه.... از زبون جون می بچه ها سختمه بنویسم برای همین ج. ن می و مینویسم ج. م....... خیلی خسته بودم یه دوش گرفتم لباساموعوض کردم بعدم رفتم رو تخت خوابیدم....... صبح ساعت از زبون تهیونگ....
نمیدونم چطوری باید این خبرو بهشون بدم اصلا باید بگم.... نفس زنان اومد خونه.... اعضاا: تهیونگ قیافت شبیه جنگ زده هاست تا الان کجا بودی اصلا کی رفتی..... تهیونگ:وقت ندارم برو جیمین صدا کن بیا توضیح بدم.... آر ام: باشه.... از زبون جیمین: رفتم تو اتاق جونگکوک دختره رو تخت خوابیده بود رفتم بالا سرش و آروم موهاشو نوازش کردم.... جیمین:ای دختره پرو.......آر ام: جیمین داره چیکار میکنی.... جیمین: دارم به باغچه ها آب میدم..... سریع کارتوبگو..... آر ام:آها تهونگ کارمون داره...... بیا سریعه..... جیمین:تو برو من میام..... آر ام:بسیار خوب...... یه مقدار دیگه به ج. م. خیره شدو بعدم سریع رفت طبقه پایین... تهیونگ:خوب بزارید بگم امروز با دکتر جونگکوک صحبت کردم..... وبگم جونگکوک میتونه بیاد خونه..... همه اعضا : واقعا این عالیه.... از زبون ج. م: با صدای آرومی بیدار شدم ولی چشمام و باز نکردم فهمیدم جیمین به روم نیوردم جم نخوردم تا اینکه تهیونگ اومد دنبالش باهم رفتند..... عجب سمجیه..... بعدم بلند شدم دست و صورتمو آب زدم رفتم طبقه پایین از پشت دیوار حرفاشونو شنیدم.... دل تو دلم نبود..... ای خدااا واقعی اگه اینطور که میگن باشه من باید بتونم از اینجا برم....... عکس تهیونگ در بالا اینو پوشیده بود.....
از زبان ج. م: بعد شنیدنش دل تو دلم نبود سریعا رفتم طبقه بالا و دوش گرفتم بعدم لباسی و که جیمین بهم داده بودو پوشیدم....... (یه نگاه به زمانی که جیمین به ج. م. کادوداد جیمین بگیرش... ج. م. این دیگه برای چیه..... جیمین گفتم حالا که اینجایی بهتره یه لباس جدید داشته باشی... ج. م. ممنون)
کل روزو از اتاق بیرون نیومدم م مگه برای خوردن صبحونه یا ناهار دراین مدتم اعضا راجبه جونگکوک بهم نگفتند منم به روم نیوردم شب که شد یواشکی شنیدم که اعضامیگفتند ساعت میرن دنبال جونگکوک بعدم همون ساعت بدون اینکه به من بگن رفتند
... ساعت7:39......الاناس که دیگه بیان زنگ در به صدا دراومد منم بی اختیار دویدم طبقه پایین و درو باز کردم..... دیدم همون خانمه یی چوااا بود......
دل هوره گرفتم..... هول کردم سریع گفتم بله چی می خواین.... با جدیت بهم گفت اعضا گفتند تورو باید ببرم یه جایی.. ج. م: کجا.... یی چوااا: اونش دیگه به تو مربوط نمیشه بیا بریم..... یه دفعه یه ماشین ون سیاه رنگ اومد در خونم دوتامرد هیکلی ازش پیاده شدن و سعی کردن منو با زورو تهدید ببرند تو ماشین..... جلوی دهنمم گرفته بودند نمی تونستم داد بزنم.... یی چوااا: اون دخترو سریع تر ببرید.... بعدش یه ماشین اومد جلوی در انگار یی چواااا واون دوتا مرد تعجب کرده بودند و انتظار اینو نداشتند
... بعدم من دیدم.....
آره جونگکوک و اعضاا بودند که برگشتند.... خیلی خوشحال شدم و داشتم اشک میریختم...... (عکس جونگکوک و استایل در بالا) ......
اعضاا پیاده شدندو با اونا درگیر شدند منم تواین مدت خودمو جمع جور کردم تگهمین مدت که اعضا در حال جنگیدن با اونا بودند من و جونگکوک بهم خیره شده بودیم من هنوز داشتم اشک میریختم ولی ایندفعه بخاطر جونگکوک بود خوشحال. بودم که آیدل مورد علاقم سالمه...... یه دفعه یکی از اون مردا بهم نزدیک شدو...... (راستی فقط جون می حدس میزد اون یی چواا هست اون نقاب و.... داشت جون می از رو صداش حدس زد)
خواست موهامو بگیره که یه دفعه جونگکوک اومد جلو دست شو گرفتو پیچوند خیلی خفن بود...... بعدم با یه ژست خفن و خن بهش گفت: برو به د. ر. ک.......مرده خواست جونگکوک و هل بده که جونگکوک دوباره دستشو پیچوند و گفت.:نشنیدی چی گفتم، گفتم برو گ. م. ش. و....... بعدم مردا و اون زنه که شبیه یی چوااا بود سوار ماشین شدن و فرار کردند
ببخشید کم نوشتم قل میدم دفعه بعدی بیشتر بنویسم البته فکر کنم پس لایک و کامنت و فالو دوستون دارم......
مطمعنم جونگکوک شمارو خیلی دوست داره اگه اون لایکم بزنید خوشحالش میکنید
خیله خوب لطفا تو نظراتم بگید چطور بنویسم بهتره.... یا دیگه راجب چیا تست بسازم
هرکدوم از داستانای تستچی که بنظرتون خفن و باحاله بگید برم بخونم بهم معرفی کنید خیلی وقته دنبال یه چیز باحال....(تستچی جونم لطفا تستای منو داستانای رفقای گل تستچی و منتشرش کن)
همه تونو دوست دارم عزیزان محتاج نظر های شما خدانگه دار
لایک، کامنت، فالو=فالو
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
آفریندخیلی خوبه🙂
کسی پیدا نمیشه داستان و بخونه بابا منم گناه دارم خیلی تنهام