روی صندلی های کنار چرخ دستی دست فروش نشسته بود....ان روز هوای سئول بعد از یک هفته بارندگی و ابری بودن هوا صاف بود و افراد زیادی برای پیاده روی و گردش در خیبان ها و مرکز خرید ها بودند....استین های بافت مشکی رنگش که از برند گوچی بود را پایین تر کشید...در استایلش کفش های ال استارش بودند که رنگ هلوگرامی اش جلب توجه میکرد....
....فرشنده ظرف غذا را روی میز روبه رویش گذاشت و بعد از تعظیمش تشکری کرد....چاپستینگ هارا در دست گرفت و مشغول خوردن جاپچائه اش شد....از خوشمزگی غذا به وجد امده بود....همیشه عاشق گشتن در شهر و خوردن غذاهای خیابانی بود....موسیقی کلاسیکی که از ایرپادش پخش میشد فضا را زیبا تر میکرد......
در یک ان موسیقی عوض شد و اهنگ هیجانی و پر تنشی پخش شد که باعث شد از عالم هپروت در اید....به وضعیتش نگاهی انداخت...
...در حالی که شلوار گل گلی مامان دوز بر تن داشت وسط اشپز خانه نشسته بود و با سیخ چوب هایی که با انها برای خود چاپستینگ درست کرده بود ماکارونی میل میکرد....به دورو برش نگاهی انداخت ....درست است برای شام نیامده بود و اضافه ماکارونی که خوانواده اش میل کردند را دارد میخورد:/ با لبخند ملیح به افق خیره شد و از شفقو عمودو افقو غربو شرقو کلا از همه جهات محو شد:/🌫️
ها چیه؟:/ انتظار داشتی با اعضا اشنا بشه این وسط هشت ضلعی عشقی درست شه؟:/ نه عزیز من:/ ازین خبرا نیس:/ پاشو:/پاشو برو مشقاتو بنویس:/🧃
ای تو ای که همینجوری رد میشی میری:/ حلالت نمیکنم:/🧃 لایک کن کامنتم بزار تا حلالت کنم:/🧃 فالو کنی پیش جبرئیل ازت تعریف میکنم تا شاید توی گناهات تخفیف زدن:/🌫️ افرین :/🌫️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واااااااییییییییجرررررربهتوانهزااار😂💕
خیلیخوب^•^🖤
😂🧃✨
وایی عالی بود
واییییییی خداااا😂😂😂😂
تازه رفته بودم تو حس😂
خیلی باحال بود🤣💜
یادت نره ازم پیش جبرئیل بگی😂💕
زدم وسط حست؟:/🧃
ن قراره هممون باهم بریم جهنم هر شب پارتی داریم:/✊🏽
خاله از اکیپ حلال نکن تازه بدگوییم کن باهم دست جمعی بوریم جهنم😐💔🔪
هووووم:/
فکر خوبیه:/
اونجا هر شب گودبای پارتی اتفاقه:/✊🏽
خیلیی باحال بود😂 فقط اسلاید 4 خیلی خوب بودد😂💜✨
الان حلال شدم 🥲😂؟
حلالی 😂✋🏽