نگاهی به صورت عرق کرده و عصبیش کردم.. نگاهشو ازم برگردونده بود و انگار نفس کم اورده بود... بغضمو تو گلوم خفه کردم و روی زمین نشستم... تکه های شیشه رو یکی یکی توی دستم میزاشتم و مراقب بودم تا زخمی نشم!:) نگاهشو به سمتم داد و دستش رو توی موهاش فرو برد!
بازومو گرفت و از روی زمیـن بلنـدم کرد...! -چیـکار داری میکنی..؟ +ولم کن... -برو کنار نمی خواد تو کاری کنی میگم بیان جمعشون کنن.. +لازم نیس... خودم انجامش می دم... تقصیر اونا نیست که ما با هم بحث داشتیم و تو مثل همیشه؛ زدی یک چیزو شکوندی.
-به تو مربوط نیست... گفتم که میگم بیان تمیزش کنن.. +به من مربوط نیست؟.. اره.. به من دیگه هیچی مربوط نیست.! _ا/ت بس کن.. +چیو بس کنم... اینکه م. س. ت کرده بودیو تویه ب. ا. ر پیش یه دختر دیگه خ. و. ا. ب. ی. دی؟؟
-تمومش کن.. +تمومش کردم.. اره... همه چیو.. نگاهی به چشمای قرمزش انداختم..! ولی دیگه هیچی مهم نبود... رو پاشنه کفشام چرخیدم و با سرعت به سمت اتاق رفتم... در کمد و باز کردم و چمدون رو بیرون اوردم...! و دونه دونه لباسام و توی چمدون مچاله میکردم...
توی چارچوب در ایستاده بود و نگاهم میکرد.. -پس واقعا می خوای بری..! +خـودت چی فکر می کنی..؟ -پس میری حرفی نزدم... زیپ چمدون و بستم و دنبال خودم کشوندم..
سری برگردوند و نگاهی بهم کرد... _میدونم هیچ جوره نمی تونم برت گردونم.. و حق داری که بری..ولی بزار برای اخرین بار طعم ل. ب. ا. ت و ب. چ. ش. م.. پالتو زرشکیمو تنم کردم و در و باز کردم... +ای کاش قبل اون شبت توی ب. ا. ر... هنوزم طعم ل. ب. ا. ی من و می خواستی نه کسه دیگه ای رو.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
میشه از ته بزاریییی🥺❤
راستی اجی میشی؟
میشه بیشترش کنی؟ :)
لطفااااااا:))))
خوبه پایان غمگین از این بهتر نمیشد😐❤️
ادامه بده
قشنگ و غمگین بود ولی کاش بیشتر بود
🙂🌸
بابا عالی بود عالی لطفاً بازم بزار فقط یکم بیشترش کن 😃💜
میسیـ فـداتـ شمـ🍓💜
💜❤️
حیف کاشکی میشد ادامه بدی ولی قشنگ بود 🤌🏼🙃✨💜🤝
♡♡♡♡
ادمین چرا با احساسات ما بازی میکنی ادامههه بده خوببببببببببببببببببب
😹😹
تکـ پـارتیـ بـود بـمولا•-•
ویییییی خیلی قشنگ بود ولی لطفا ادامه بده من نمیدونم جرا عاشق دعوا های ا/ت و پسرا هستمم 😂
میشیییی♡نمی شه تک پارتی بود•-•
اخرش همین بود غمگین میدوستم•-•
باشه🥺🙂
از بس که حسودیییی😂😂