۲ ساعت بعد از برگشتن به مقر فرماندهی
مغز لیوای: اون دختره اومد و جون مارو نجات داد ولی کی بود انگار میدونست تایتان مونث کیه
حتما یه چیزی میدونست
وایسا اون گفت تو فقط اونو میخواستی.... چرا داری اون بدبختا رو میکشی
به یکی از افراد گفتم
لیوای: برو اون دختره که موهاش زرده و بالا سرش میبنده رو پیدا کن و برام بیار
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)