های بیب لطفا اگه خوشت اومد لایک کن و اگه دوست نداشتی برام کامنت بذار تا فیکمو درست کنم ^_^
قبلم داشت میومد تو حلقم با لکنت گفتم:ش..شمااا ک..کی هستی..ن؟؟ صدا:نگران نباش وقتی تکلیف اون بابا ح.ر.و.م زادت روشن شد تو ول میکنیم بیبی لیتل با یه چشمک داشت میومد نزدیکم خاستم جیغ بکشم که همجا سیاه شد..
پرش زمانی:
با تکونی های ریزی از خواب بیدار شدم توی یه لیموزین بودن قبلا وقتی امریکا بودم همیشه با اینا رفت و امد داشتم..دیدم دوتا مرد خیلی جذاب و بسیار با جذبه داشتن با هم حرف میزدن(گایز اینجا ا.ت خودشو زده به خواب و فقط داشته دید میزده تا از یه چیزی سردبیاره) مرده که قدی نسبتا کوتاهی داشت گفت: تهیونگ این دختر خانوم خوشگل کی بیدار میشه.. با یه لحن وسوسه کننده اوه لعنتی فک کنم لو دادم سعی کردم نفسام رو یک نواخت کنم تا شک نکنن ولی اوضاع خیلی خراب بود..فهمیده بودن..اون مرده که به احتمال زیاد اسمش تهیونگ با صدای بم و خشدار گفت:ومثل اینکه بازیگری رو خیلی خوب بلده درسته کیتین؟هوم؟؟ اومد سمتم و نفساش رو توی گردن ول کرد خیلی داغ بود و پوست گردنم رو قلقلک میداد..هنوز میخاستم بی اعتنایی کنم که همنطوری که زمزمه وارد حرف میزد گفت:میدونم بیداری پس بهتره همکاری کنی
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)