سلام من اولین داستانم و امیدوارم خوشتان بیاد
از زبان مرینت : دوباره یک روز سخت دیگه رو پشت سر گذاشتیم ۳ دقیقه مانده بود تا به حالت عادیم برگردم که گربه ی سیاه رو به من کرد و گفت :« تقدیم به شما بانوی من .» گفتم: « گربه ی سیاه من این گل رو قبول می کنم اما تو می دونی که من یک نفر دیگه رو دوست دارم . »
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
خیلی قشنگ بود
ممنونم
عاللللللللللیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ادامه بده اگر دوست داشتی میتونم باهات همکار شم 😘😘
شما پسری اگه پسری شرمنده